بلند اقبال » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ  ۱۱ - قطعه

<div class="b" id="bn1"><div class="m1"><p>یکی مور برد از ملخ تحفه رانی</p></div>
<div class="m2"><p>به پیش سلیمان به آن جاه و حشمت</p></div></div>
<div class="b" id="bn2"><div class="m1"><p>مبادا که آن مور شرمنده گردد</p></div>
<div class="m2"><p>از و شد قبول وبه اوکرد رأفت</p></div></div>

فانوس خیال » تصویر 13787 - بلند اقبال » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ  ۱۱ - قطعه

شمارهٔ  ۱۲ - قطعه

یکی مور برد از ملخ تحفه رانی
به پیش سلیمان به آن جاه و حشمت
مبادا که آن مور شرمنده گردد
از و شد قبول وبه اوکرد رأفت

هوش مصنوعی: یک مور به سلیمان هدیه‌ای از ملخ آورد. او نگران بود که مبادا مور شرمنده شود. اما سلیمان او را با احترام پذیرفت و به او محبت کرد.

شمارهٔ  ۱۰ - قطعه

شمارهٔ  ۱۱ - قطعه

هوش مصنوعی: یک مور کوچک از ملخ یکی هدیه‌ای برداشت و به پیش سلیمان برد، با توجه به مقام و عظمت سلیمان.

یکی مور برد از ملخ تحفه رانی

به پیش سلیمان به آن جاه و حشمت

هوش مصنوعی: مبادا که آن مور کوچک از دست تو خجالت بکشد، چون تو با مهربانی و لطف به او رفتار کرده‌ای.

مبادا که آن مور شرمنده گردد

از و شد قبول وبه اوکرد رأفت

شمارهٔ ۱۱ - قطعه

اطلاعات

برگردان به زبان ساده