شمارهٔ ۹
کنی تا کی پریشان چون دل من زلف پر چین را
نمائی چند بی سامان همی دلهای مسکین را
به هر سوکامدی از مشک تاتار آبرو بردی
به هم کمتر زن ای باد صبا آن زلف پرچین را
بت شیرازی ما گر نقاب از چهره بردارد
ز آب و رنگ بی رونق کند صورتگر چین را
بدو گفتم الف ما را بشد چون دال از لامت
به بالا برد نون بر چشم میم آورد پس سین را
نموده چشم مست تو ز هر سر فتنه ای برپا
گناهی نیستش از بند بگشا زلف مشکین را
شنیدم گفته بودی نرخ بوسی کرده ای جانی
من آن دادم ندانستم به مستی گفته ای این را
نیامد چون روا کام دلش ز آن خسرو خوبان
بلنداقبال داد آخر به تلخی جان شیرین را
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کنی تا کی پریشان چون دل من زلف پر چین را
نمائی چند بی سامان همی دلهای مسکین را
هوش مصنوعی: تو تا کی میخواهی زلفهای پرچین خود را به نمایش بگذاری، در حالی که دل کسانی چون من، که بینظم و پریشان هستند، همچنان در درد و رنج خود غرق است؟
به هر سوکامدی از مشک تاتار آبرو بردی
به هم کمتر زن ای باد صبا آن زلف پرچین را
هوش مصنوعی: هر کجا که میرفتی، عطر مشک مانند تو باعث افتخار و زیبایی میشد. اما ای باد صبا، کمتر با این زلفهای پرچین بازی کن.
بت شیرازی ما گر نقاب از چهره بردارد
ز آب و رنگ بی رونق کند صورتگر چین را
هوش مصنوعی: اگر بت شیرازی ما نقابش را از چهرهاش بردارد، زیباییاش آنقدر فراوان و خیرهکننده است که میتواند چهرهی چین را بیرنگ و کمرنگ کند.
بدو گفتم الف ما را بشد چون دال از لامت
به بالا برد نون بر چشم میم آورد پس سین را
هوش مصنوعی: به او گفتم که الف ما جدایی یافت، همانطور که دال از لام جدا میشود. نون را بالای چشم میم قرار داد و سپس سین را آورد.
نموده چشم مست تو ز هر سر فتنه ای برپا
گناهی نیستش از بند بگشا زلف مشکین را
هوش مصنوعی: چشمهای زیبای تو باعث ایجاد شور و هیجان در هر جایی میشود. این دلخوشی و زیبایی را نمیتوان به عنوان گناهی تلقی کرد؛ پس زلفهای مشکیات را از این بند رها کن.
شنیدم گفته بودی نرخ بوسی کرده ای جانی
من آن دادم ندانستم به مستی گفته ای این را
هوش مصنوعی: شنیدم که گفته بودی بابت بوسهای، جانم را دادهای. نمیدانستم که در حال مستی این حرف را زدهای.
نیامد چون روا کام دلش ز آن خسرو خوبان
بلنداقبال داد آخر به تلخی جان شیرین را
هوش مصنوعی: خسرو خوبان که دارای شانس و اقبال بلندی بود، نتوانست آرزوی دلش را به دست آورد و در نهایت، به تلخی جان شیرینش رسید.