گنجور

شمارهٔ ۵۵

این صنم کیست که غارتگر ایمان من است
دل و دین از کف من برده پی جان من است
چند بیمم دهی از محنت محشر زاهد
به خدا روز قیامت شب هجران من است
گل‌رخا غنچه‌لبا سروقدا کچ‌کلها
راستی روی تو غارتگر ایمان من است
لب لعل شکرین تو چو جان شیرین است
لیک افسوس که دور از لب ودندان من‌ است
زرد از آن مهر چو رخسار بلند اقبال است
کش به دل حسرت روی مه جانان من است

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

این صنم کیست که غارتگر ایمان من است
دل و دین از کف من برده پی جان من است
هوش مصنوعی: این معشوق چه کسی است که باعث از دست رفتن ایمان من شده و دل و دینم را از من گرفته و به دنبال جانم است؟
چند بیمم دهی از محنت محشر زاهد
به خدا روز قیامت شب هجران من است
هوش مصنوعی: چند بار نگرانم می‌کنی از درد و رنج روز قیامت، ای زاهد! به خدا که روز حساب، شب جدایی من است.
گل‌رخا غنچه‌لبا سروقدا کچ‌کلها
راستی روی تو غارتگر ایمان من است
هوش مصنوعی: عزیزان با چهره زیبا و لبی مانند غنچه، قدی همچون سرو دارند. واقعاً زیبایی تو، ایمان من را به تلاطم انداخته و آن را به خطر انداخته است.
لب لعل شکرین تو چو جان شیرین است
لیک افسوس که دور از لب ودندان من‌ است
هوش مصنوعی: لبخند شیرین تو مانند جان عزیز است، اما افسوس که از لب‌ها و دندان من دور است.
زرد از آن مهر چو رخسار بلند اقبال است
کش به دل حسرت روی مه جانان من است
هوش مصنوعی: زردی خورشید مانند چهره بلند بخت باعث می‌شود که در دل من حسرت دیدن روی معشوق به وجود آید.