گنجور

شمارهٔ ۵۱۱

به ماه وسرو تو رانسبتی نبودگهی
نه سرو راست قبائی نه ماه را کلهی
مگر که چشم تو دارد به عاشقان سرجنگ
که صف کشیده ز مژگان به گرد اوسپهی
بیا معافر بدار این دل خراب مرا
که از خراب نخواهد خراج هیچ شهی
به یک نگاه دوچشمت دل ازکفم بردند
نکرده آهوی وحشی گهی چنین نگهی
اگر به روی نکویان نگاه هست گناه
تمام عمر به هر لحظه گوکنم گنهی
تویوسفی وبود چاه بر زنخدانت
اگر که یوسف مصری اسیر شد به چهی
چو من نبود کسی درجهان بلنداقبال
گرم به بزم وصال نگار بود رهی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به ماه وسرو تو رانسبتی نبودگهی
نه سرو راست قبائی نه ماه را کلهی
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر این است که نه قامت راست و زیبای سرو به ماه و زیبایی آن می‌رسد و نه آن ماه به زیبایی و خوش فرم بودن سرو. به عبارت دیگر، هر یک از این زیبایی‌ها ویژگی‌های خاص خود را دارند و نمی‌توان آن‌ها را به هم نسبت داد.
مگر که چشم تو دارد به عاشقان سرجنگ
که صف کشیده ز مژگان به گرد اوسپهی
هوش مصنوعی: آیا چشمان تو به عاشقان چنان دشمنی دارد که با نگاهی خشمگین و صف‌ایستاده، به دور تو حلقه زده‌اند؟
بیا معافر بدار این دل خراب مرا
که از خراب نخواهد خراج هیچ شهی
هوش مصنوعی: بیا و دل و روح مرا که درهم شکسته و خراب است، نجات بده. زیرا از وجود و حال خرابم هیچ حاکمی، مال و ثروت نمی‌خواهد.
به یک نگاه دوچشمت دل ازکفم بردند
نکرده آهوی وحشی گهی چنین نگهی
هوش مصنوعی: با یک نگاه از چشمانت، دل مرا به‌طور کامل ربودند. تو مانند آهوی وحشی هستی که گاه و بی‌گاه این‌گونه به من نگاه می‌کنی.
اگر به روی نکویان نگاه هست گناه
تمام عمر به هر لحظه گوکنم گنهی
هوش مصنوعی: اگر به زیبایی‌ها بنگرم، گویی در تمام عمر هر لحظه را به گناه آلوده کرده‌ام.
تویوسفی وبود چاه بر زنخدانت
اگر که یوسف مصری اسیر شد به چهی
هوش مصنوعی: اگر یوسف مصری در چاه اسیر شد، تو هم نباید ناراحت باشی و زانوی غم بغل کنی. هر کسی ممکن است در زندگی با سختی‌ها و مشکلاتی روبرو شود.
چو من نبود کسی درجهان بلنداقبال
گرم به بزم وصال نگار بود رهی
هوش مصنوعی: در جهان کسی مانند من نیست که در خوشی و شادمانی به میهمانی وصال محبوب برود.