گنجور

شمارهٔ ۵۱

گفتم چه علاج است مرا گفت وصال است
گفتم به وصال تو رسم گفت خیال است
در هجر رخ دوست مرا عمرفزون شد
روزیش چوماهی شده ماهیش چو سال است
گفتم که صبوری کنم از هجر دلم گفت
از من مطلب صبر که این امر محال است
لب تشنه چنانم به وصالش که توگوئی
مستسقیم و او به مثل آب زلال است
از کوکب بختم نشد آگاه منجم
کورا چه بود نام که دایم به وبال است
از زهره جبینی است که چشمم چو سهیل است
ز ابروی هلالی است که قدم چوهلال است
آشفته دلی های من آمدهمه زان زلف
گر حال و حظی هست مرا ز آن خط وخال است
گیرد خبر ازحال من ار یار بگوئید
کز مویه چو موئی شده از ناله چو نال است
اقبال من از عشق رخ دوست بلند است
نه از زر و سیم است نه ازمنصب و مال است

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گفتم چه علاج است مرا گفت وصال است
گفتم به وصال تو رسم گفت خیال است
هوش مصنوعی: گفتم راه درمان من چیست؟ گفت رسیدن به توست. گفتم آیا می‌توانم به تو برسم؟ گفت این فقط یک خیال است.
در هجر رخ دوست مرا عمرفزون شد
روزیش چوماهی شده ماهیش چو سال است
هوش مصنوعی: در دوری از چهره محبوب، عمر من طولانی‌تر از همیشه شده است. مانند ماهی که در دریا زندگی می‌کند، گویا روزی به او بسیار بیشتر از سال‌ها می‌گذرد.
گفتم که صبوری کنم از هجر دلم گفت
از من مطلب صبر که این امر محال است
هوش مصنوعی: به کسی که در مورد صبر در شرایط دوری از محبوبش صحبت می‌کند، می‌گوید که امید به صبر داشته باشد. اما دلش به او پاسخ می‌دهد که این کار غیر ممکن است و تحمل این دوری برایش سخت و دشوار است.
لب تشنه چنانم به وصالش که توگوئی
مستسقیم و او به مثل آب زلال است
هوش مصنوعی: من آنقدر به وصالش نیاز دارم که انگار تشنه‌ام و او مثل آب زلالی است که می‌تواند عطش من را فرو نشاند.
از کوکب بختم نشد آگاه منجم
کورا چه بود نام که دایم به وبال است
هوش مصنوعی: منجم نابینا نمی‌داند که ستاره‌ی بخت من چه نامی دارد و چرا همیشه برای من بدبختی به همراه می‌آورد.
از زهره جبینی است که چشمم چو سهیل است
ز ابروی هلالی است که قدم چوهلال است
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی چهره و ویژگی‌های خاص فردی اشاره دارد. در آن گفته می‌شود که پیشانی این شخص همچون ستاره‌ای درخشان است و چشمانش به زیبایی ستاره‌ای درخشان دیگر شباهت دارد. همچنین، ابروهای او مانند هلال باعث می‌شود که او زیباتر به نظر برسد. در کل، مضمون این بیت به توصیف جذابیت و زیبایی فرد می‌پردازد.
آشفته دلی های من آمدهمه زان زلف
گر حال و حظی هست مرا ز آن خط وخال است
هوش مصنوعی: دل آشفته‌ام به خاطر زلف توست. اگر حال و حوصله‌ای دارم، به خاطر همان خط و خال توست.
گیرد خبر ازحال من ار یار بگوئید
کز مویه چو موئی شده از ناله چو نال است
هوش مصنوعی: اگر یار از حال من بپرسد، بگوید که من به خاطر غم و اندوه به جایی رسیده‌ام که هر ناله‌ام به مویه شباهت دارد.
اقبال من از عشق رخ دوست بلند است
نه از زر و سیم است نه ازمنصب و مال است
هوش مصنوعی: شادی و موفقیت من از عشق و محبت به چهره‌ی دوست ناشی می‌شود، نه از ثروت و دارایی یا مقام و مال.