گنجور

شمارهٔ ۵۰۵

نظر در آینه کن تا جمال خویش ببینی
ز حسن خود شوی آگه به روز من بنشینی
عدوی پیر وجوانی بلای تاب وتوانی
به جلوه دشمن جانی به عشوه آفت دینی
میان ماه وفلک با تو هیچ فرق ندیدم
جز اینکه اوست مه اسمان تو ماه زمینی
بگوکه مشک ازین پس کسی به فارس نیارد
که تو به هر خم گیسو هزار تبت و چینی
بدادمت دل وگفتم نگاهداری از او کن
زدی شکستیش آخر مرا گمان که امینی
دگر به حور و به غلمان نگاه می نکند کس
تو را هر آنکه ببیند که در بهشت برینی
دلا اگر شده اقبال تو بلند به عالم
پس از برای چه دایم شکسته بال و غمینی

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نظر در آینه کن تا جمال خویش ببینی
ز حسن خود شوی آگه به روز من بنشینی
هوش مصنوعی: به خودت نگاه کن تا زیبایی‌ات را ببینی و با جمال خود آشنا شوی، در این صورت می‌توانی در روزهای خوب زندگی‌ات نشسته و از آن لذت ببری.
عدوی پیر وجوانی بلای تاب وتوانی
به جلوه دشمن جانی به عشوه آفت دینی
هوش مصنوعی: دشمنان چه پیر باشند و چه جوان، همواره برای ما خطرناک هستند. جذبه و زیبایی آن‌ها می‌تواند ایمان و دین ما را به چالش بکشد و بر ما فشار بیاورد.
میان ماه وفلک با تو هیچ فرق ندیدم
جز اینکه اوست مه اسمان تو ماه زمینی
هوش مصنوعی: در میان آسمان و ماه، هیچ تفاوتی نمی‌بینم جز اینکه آنجا ماهی در آسمان است و تو ماهی هستی که بر روی زمین می‌درخشی.
بگوکه مشک ازین پس کسی به فارس نیارد
که تو به هر خم گیسو هزار تبت و چینی
هوش مصنوعی: بگو که دیگر کسی نمی‌تواند مشک را از فارس بیاورد، زیرا تو با هر فرند گیسوی خود هزاران عطر و خوشبوئی داری.
بدادمت دل وگفتم نگاهداری از او کن
زدی شکستیش آخر مرا گمان که امینی
هوش مصنوعی: من دل را به تو سپردم و از تو خواستم که از آن مراقبت کنی، اما تو آن را شکستی و حالا دل من شکسته است، در حالی که فکر می‌کردم به آن خیانت نخواهی کرد.
دگر به حور و به غلمان نگاه می نکند کس
تو را هر آنکه ببیند که در بهشت برینی
هوش مصنوعی: کسی دیگر به زیبایی‌های بهشت توجهی نمی‌کند، زیرا هرکس تو را ببیند، تو را برتر از همه‌ی زیبایی‌ها می‌داند.
دلا اگر شده اقبال تو بلند به عالم
پس از برای چه دایم شکسته بال و غمینی
هوش مصنوعی: ای دل، اگر خوشبختی تو به اوج رسیده، پس چرا همیشه غمگین و ناتوانی؟