گنجور

شمارهٔ ۵۰۳

در کجائی شب و روز ای دل اگر یار منی
نیستی در بر من، بی‌خبر از کار منی
شادمان بودم و آسوده به خود می‌گفتم
گر نه‌ای در بر من، در بر دلدار منی
جا نگیری بر من نه به بر دلبر من
هرزه‌گردی کنی اندر پی آزار منی
به گمانم که مرا غم چو بگیرد به میان
تو به قتلش کمری بندی و غمخوار منی
به خیالم که چو تاریک شب هجر رسد
روشنی بخش من و شمع شب تار منی
به امیدم که اگر دست دهد روز وصال
می لذت چو خورم، ساغر سرشار منی
آن‌چنان یافته بودم که به بیماری من
نوشدارو به من آری و پرستار منی
بی‌خبر بودم از این، ای دل هرجائی من
که نه‌ای دوست به من دشمن غدار منی
وصف حال سخنی خوش ز بلنداقبال است
نیستی یار من ای دل به خدا بار منی

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در کجائی شب و روز ای دل اگر یار منی
نیستی در بر من، بی‌خبر از کار منی
هوش مصنوعی: ای دل، در کجای این شب و روز هستی؟ اگر تو همراه من نیستی، چرا از حال و روز من بی‌خبر هستی؟
شادمان بودم و آسوده به خود می‌گفتم
گر نه‌ای در بر من، در بر دلدار منی
هوش مصنوعی: خوشحال و بی‌هیچ نگرانی بودم و به خودم می‌گفتم که حتی اگر تو در کنار من نباشی، در دل من همیشه کسی را دارم که دوستش دارم.
جا نگیری بر من نه به بر دلبر من
هرزه‌گردی کنی اندر پی آزار منی
هوش مصنوعی: به من وابسته نشو، نه به خاطر عشق محبوبم. تو فقط در پی آزار منی و در این مسیر به گشت و گذار می‌پردازی.
به گمانم که مرا غم چو بگیرد به میان
تو به قتلش کمری بندی و غمخوار منی
هوش مصنوعی: به نظرم وقتی غم دلم را فرا بگیرد، تو به خاطر من غم را مهار می‌کنی و حامی من خواهی بود.
به خیالم که چو تاریک شب هجر رسد
روشنی بخش من و شمع شب تار منی
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که در دل تاریکی شب جدایی، روشنی‌بخش من تو هستی و تو همان شمعی هستی که در این شب تاریک به من نور می‌دهد.
به امیدم که اگر دست دهد روز وصال
می لذت چو خورم، ساغر سرشار منی
هوش مصنوعی: امیدوارم که روزی به وصال محبوب برسم و از لذت این دیدار همچون ساغری پر از شراب، بهره‌مند شوم.
آن‌چنان یافته بودم که به بیماری من
نوشدارو به من آری و پرستار منی
هوش مصنوعی: من به قدری به تو وابسته بودم که انگار تنها تو می‌توانی شفای دردهایم را به من بدهی و از من مراقبت کنی.
بی‌خبر بودم از این، ای دل هرجائی من
که نه‌ای دوست به من دشمن غدار منی
هوش مصنوعی: من از این موضوع بی‌خبر بودم، ای دل! هر جایی که نباشی، دوستم نیستی و در عوض، به دشمنی بی‌رحم برای من تبدیل شده‌ای.
وصف حال سخنی خوش ز بلنداقبال است
نیستی یار من ای دل به خدا بار منی
هوش مصنوعی: حالتی که توصیف می‌شود، نشان‌دهنده خوشی و امیدواری است. آیا یار من نیستی، ای دل؟ به خدا، تو بار من هستی.