گنجور

شمارهٔ ۵۰۲

چنگی به زلف اوزدم گفتا جسارت می کنی
گفتم بده بوسی ز لب گفتا حرارت می کنی
گفتم که جان ودل زمن بستان بهای بوسه ات
گفت از که است این مایه ات کاکنون تجارت می کنی
برکف گرفتم غبغبش هی بوسه کردم بر لبش
گفتا که چون غارتگران تا چند غارت می کنی
من هم زدست جور تو دارم دل ویرانه ای
ویرانه دل ها را اگر میل عمارت می کنی
خنجر ز مژگان می کشد هر کس که بیندمی کشد
با چشم مست خود بگو تا کی شرارت می کنی
من خود به قتل خویشتن خود را بشارت می دهم
وقتی به قتل من اگر بینم اشارت می کنی
گفتی که ترک عاشقی تا جان به تن داری مکن
ای دل بلنداقبال را نیکو وزارت می کنی

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چنگی به زلف اوزدم گفتا جسارت می کنی
گفتم بده بوسی ز لب گفتا حرارت می کنی
هوش مصنوعی: به موی او دست زدم و او گفت که جسارت می‌کنی. گفتم لطفاً بوسه‌ای از لبانم بده، او پاسخ داد که داری حرارت و عشق را نشان می‌دهی.
گفتم که جان ودل زمن بستان بهای بوسه ات
گفت از که است این مایه ات کاکنون تجارت می کنی
هوش مصنوعی: من به او گفتم که جان و دل من را بگیر و در عوض بوسه‌ات را بده. او پاسخ داد که این چه ارزشی دارد و از کجا آمده است که حالا به تجارت مشغول هستی؟
برکف گرفتم غبغبش هی بوسه کردم بر لبش
گفتا که چون غارتگران تا چند غارت می کنی
هوش مصنوعی: در اینجا شخصی اظهار عشق و محبت به محبوب خود می‌کند و به او اشاره دارد که به مدت طولانی در حال ابراز عشق و بوسه زدن به اوست. محبوب در پاسخ به او می‌گوید که این روند مانند غارتگری است که مدام به کار خود ادامه می‌دهد. در واقع، او از طرف مقابل می‌خواهد که محبتش را به حدی نرساند که حالت تسلط و تصرف پیدا کند.
من هم زدست جور تو دارم دل ویرانه ای
ویرانه دل ها را اگر میل عمارت می کنی
هوش مصنوعی: من هم به خاطر ظلم و ستم تو دلی پر از ویرانی دارم، و اگر قصد داری دل‌های ویران را بازسازی کنی، دل من هم در این بین جایی دارد.
خنجر ز مژگان می کشد هر کس که بیندمی کشد
با چشم مست خود بگو تا کی شرارت می کنی
هوش مصنوعی: هر کسی که تو را می‌بیند، از زیبایی‌ات چنان تحت تأثیر قرار می‌گیرد که گویی خنجری از مژگانش برای تو می‌کشد. با این حال، تو با چشمان مست و سرخوش خود همچنان به شرارت و بازیگوشی ادامه می‌دهی. بگو این وضعیت تا کی ادامه خواهد داشت؟
من خود به قتل خویشتن خود را بشارت می دهم
وقتی به قتل من اگر بینم اشارت می کنی
هوش مصنوعی: من به خودم خبر از مرگم می‌دهم وقتی که از طرف تو علامتی می‌بینم که به مرگ من اشاره می‌کند.
گفتی که ترک عاشقی تا جان به تن داری مکن
ای دل بلنداقبال را نیکو وزارت می کنی
هوش مصنوعی: تو می‌گویی که تا زمانی که زندگی‌ات ادامه دارد، عشق را ترک نکن. اما ای دل با خوش‌بختی، تو در این کار بسیار موفق هستی.