شمارهٔ ۵۰۰
تو آتشین رخ اگر سر به زیر آب کنی
در آب ماهیَکان را همه کباب کنی
دلم چو چشم تو از دست چشم توست خراب
که گفت خانه خود را چنین خراب کنی؟
نقاب چهرهٔ دل گشته غم به هر صورت
ز رخ نقاب کنی یا به رخ نقاب کنی
نخورده باده دو چشمت بود چنین بدمست
نعوذ بالله اگر مستش از شراب کنی
ز بس به زلف تو دلها کنند ناله به شب
نه کس به خواب گذاری رود نه خواب کنی
حنا چو خون دل من چگونه رنگ دهد؟
به دست آر دلم خواهی ار خضاب کنی
به روزگار چو من نیست کس بلنداقبال
اگر ز خیل سگانت مرا حساب کنی
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تو آتشین رخ اگر سر به زیر آب کنی
در آب ماهیَکان را همه کباب کنی
هوش مصنوعی: اگر تو که چهرهات مانند آتش است، سر به زیر آب ببری، باعث میشوی که همه ماهیها در آب پخته و کباب شوند.
دلم چو چشم تو از دست چشم توست خراب
که گفت خانه خود را چنین خراب کنی؟
هوش مصنوعی: دل من مانند چشمان تو از نگاه تو ویران است. چه کسی گفت که خانهات را اینگونه ویران کنی؟
نقاب چهرهٔ دل گشته غم به هر صورت
ز رخ نقاب کنی یا به رخ نقاب کنی
هوش مصنوعی: غم و اندوه در چهرهٔ دل نمایان شده است. تو میتوانی با برداشتن این نقاب، زیبایی یا غم را به نمایش بگذاری.
نخورده باده دو چشمت بود چنین بدمست
نعوذ بالله اگر مستش از شراب کنی
هوش مصنوعی: چشمان تو آنقدر مست و خمارند که اگر مستیاش از شراب باشد، واقعاً جای شگفتی دارد.
ز بس به زلف تو دلها کنند ناله به شب
نه کس به خواب گذاری رود نه خواب کنی
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیت زلف تو، دلها در شب با ناله به حالت ناخوشی به سر میبرند و هیچکس نمیتواند بخوابد، نه آنکه خواب را بیابد و نه تو بتوانی راحت بخابی.
حنا چو خون دل من چگونه رنگ دهد؟
به دست آر دلم خواهی ار خضاب کنی
هوش مصنوعی: چطور میتواند حنای دستم رنگی شاداب بدهد، وقتی که دل من پر از درد و غم است؟ اگر میخواهی دلم را زیبا کنی، باید ابتدا آن غم را از بین ببری.
به روزگار چو من نیست کس بلنداقبال
اگر ز خیل سگانت مرا حساب کنی
هوش مصنوعی: در این دنیا کسی مانند من با سرنوشت خوب پیدا نمیشود؛ اگر مرا از میان گروهی که به تو وابستهاند حساب کنی، به نظر میرسد که هیچکس در این زمینه برتر از من نیست.