شمارهٔ ۵
توبرانی اگر ز درما را
نیست ره بر در دگر ما را
شکری کز تونیست باشد زهر
زهر تو هست چون شکرما را
ازگدایان خاکسار توایم
پادشاهی دهی اگر ما را
«گر توانی دلی به دست آور»
مکن اینقدر خون جگر ما را
چاره ای کن که تیر مژگانت
شده در سینه کارگر ما را
یادی ازما نمی کند گاهی
کرده محو از نظر مگر ما را
حاجتی نیستش به سردابه
آنکه گاهی ندیده گرما را
هر که را داده درد دل دلدار
درد دل داده دادگر ما را
بسکه افغان کشد بلند اقبال
از غم هجر کرده کر ما را
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
توبرانی اگر ز درما را
نیست ره بر در دگر ما را
هوش مصنوعی: اگر تو از در ما نتوانی وارد شوی، بی راهی به در دیگری هم نخواهی داشت.
شکری کز تونیست باشد زهر
زهر تو هست چون شکرما را
هوش مصنوعی: اگر شکری که از تو نباشد وجود داشته باشد، آن شکر هم زهر است، چون زهر تو برای ما شیرینتر از شکر است.
ازگدایان خاکسار توایم
پادشاهی دهی اگر ما را
هوش مصنوعی: ما بندگان و خاکساران تو هستیم، اگر تو پادشاهی و قدرت را به ما عطا کنی.
«گر توانی دلی به دست آور»
مکن اینقدر خون جگر ما را
هوش مصنوعی: اگر میتوانی دل کسی را به دست آوری، اینقدر ما را به درد نیاور و باعث رنج و زخم ما نشو.
چاره ای کن که تیر مژگانت
شده در سینه کارگر ما را
هوش مصنوعی: تلاش کن که کار دل ما به خوبی پیش برود، چرا که نگاه گیرا و زیبا تو در دل ما تاثیر گذاشته است.
یادی ازما نمی کند گاهی
کرده محو از نظر مگر ما را
هوش مصنوعی: او گاهی به یاد ما نیست و تنها وقتی ما را در نظر میآورد که از دیدش ناپدید شده باشیم.
حاجتی نیستش به سردابه
آنکه گاهی ندیده گرما را
هوش مصنوعی: نیازی به پنهان شدن در سرداب نیست برای کسی که به ندرت گرما را تجربه کرده است.
هر که را داده درد دل دلدار
درد دل داده دادگر ما را
هوش مصنوعی: هر کسی که در زندگیاش با دلدارش درد و قلبسوزی داشته باشد، در واقع خوشا به حال او چون ما همواره خود را با دادگری و انصاف همراه میدانیم.
بسکه افغان کشد بلند اقبال
از غم هجر کرده کر ما را
هوش مصنوعی: به خاطر فریادهای بلند و اندوهی که از جدایی به دل داریم، به نظر میرسد که با این شرایط، شانس ما نیز به شدت تحت تأثیر قرار گرفته است.