گنجور

شمارهٔ ۴

افزوده غم عشق تو درد وتب ما را
کرده است سیه هجر توروز وشب ما را
ما عاشق ومستیم و به جز یار ندانیم
زاهد ز چه جویاست همی مذهب ما را
آگه نشد از طالع ما هیچ منجم
می سوختی ای کاش فلک کوکب ما را
تا بوسه زدم بر لب شیرین وی ازشهد
تب خاله زد از فرط حرارت لب ما را
ای ترک بکن ترک جفا در دل شبها
گوشت نشنیده است مگر یا رب ما را
روی سوی که آریم به غیر از تو که جز تو
کس نیست برآورده کند مطلب ما را
ما را بسی اقبال بلند است که دلدار
دربانی خود کرده یقین منصب ما را

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

افزوده غم عشق تو درد وتب ما را
کرده است سیه هجر توروز وشب ما را
هوش مصنوعی: غم عشق تو به شدت بر دردها و تب‌های ما افزوده است و دوری تو شب و روز ما را تاریک و غم‌انگیز کرده است.
ما عاشق ومستیم و به جز یار ندانیم
زاهد ز چه جویاست همی مذهب ما را
هوش مصنوعی: ما عاشق و دلداده‌ایم و به جز معشوق خود چیزی نمی‌شناسیم. نمی‌دانیم که زاهد چه چیزهایی را طالب است، زیرا ما مذهب و باور خود را تنها در عشق می‌یابیم.
آگه نشد از طالع ما هیچ منجم
می سوختی ای کاش فلک کوکب ما را
هوش مصنوعی: اگر ستاره‌شناسان می‌دانستند که سرنوشت ما چگونه است، می‌سوختند. ای کاش که آسمان، ستاره‌ی ما را بهتر می‌شناخت.
تا بوسه زدم بر لب شیرین وی ازشهد
تب خاله زد از فرط حرارت لب ما را
هوش مصنوعی: وقتی بر لب‌های شیرین او بوسه زدم، از شدت حرارت لب‌هایم، تب و تابی شبیه به تب خاله به من دست داد.
ای ترک بکن ترک جفا در دل شبها
گوشت نشنیده است مگر یا رب ما را
هوش مصنوعی: ای ترک، در دل شب‌ها زجر و آزار را بر خود روا مدار، زیرا که ما، بی‌خبر از درد و رنج تو، فقط به درگاه خداوند پناه می‌بریم.
روی سوی که آریم به غیر از تو که جز تو
کس نیست برآورده کند مطلب ما را
هوش مصنوعی: هر کجا که نگاه کنیم، تنها تویی که می‌توانی خواسته‌های ما را برآورده کنی و غیر از تو کسی دیگری وجود ندارد.
ما را بسی اقبال بلند است که دلدار
دربانی خود کرده یقین منصب ما را
هوش مصنوعی: ما خوشبختیم که معشوق‌مان، به ما مقام و جایگاهی داده که به خود و دلمان اطمینان داریم.