گنجور

شمارهٔ ۴۸۹

چون پریشانی به زلف یار دارد عالمی
در پریشانی دل ما زآن نمی آرد غمی
گر کسی بر هر چه یزدان داده روزی قانع است
کی کجا منت کشد هرگز ز جود حاتمی
من به دل گفتم سخن شد شهره در هر انجمن
ای دریغا نیست در عالم رفیق محرمی
چشم گریانست کس باشد به روز ار مونسی
شمع سوزان است و بس دارم به شب گر همدمی
جز تو نبود کس اگر ظاهر شود یوسف رخی
آن توئی وبس بود در دهر اگر عیسی دمی
پادشاهانند در عالم بسی با تاج وتخت
آن سلیمان زمان باشد که داردخاتمی
چشمت ار دارد ز مژگان لشکر افراسیاب
هم مرا باشد بحمدالله دل چون رستمی
می کند ناسور زخم ار بشنود بوئی ز مشک
مشک زلفت زخم دل را گشته نیکومرهمی
ابر چون چشم بلنداقبال گرید کی کجا
چون نماید خودنمایی پیش دریا شبنمی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون پریشانی به زلف یار دارد عالمی
در پریشانی دل ما زآن نمی آرد غمی
هوش مصنوعی: زمانی که یار در زلف‌هایش پریشانی دارد، همه دنیا هم در پریشانی است؛ اما دل ما از این وضعیت غمگین نمی‌شود.
گر کسی بر هر چه یزدان داده روزی قانع است
کی کجا منت کشد هرگز ز جود حاتمی
هوش مصنوعی: اگر کسی به نعمت‌هایی که خداوند به او داده راضی باشد، هرگز نیازی ندارد که از بزرگی و بخشندگی حاتم کمترین طلبی کند.
من به دل گفتم سخن شد شهره در هر انجمن
ای دریغا نیست در عالم رفیق محرمی
هوش مصنوعی: به دل خود گفتم که در میان مردم معروف شدم و در هر جمعی نامم درمیان است، اما افسوس که در این دنیا دوست و هم‌صحبتی ندارم.
چشم گریانست کس باشد به روز ار مونسی
شمع سوزان است و بس دارم به شب گر همدمی
هوش مصنوعی: چشمی که همیشه گریان است نشانی از دل‌دردی دارد، و اگر در روزی کسی همچون شمعی روشن و سوزان نزد او نباشد، در شب تنها به فکر همدمی می‌افتد.
جز تو نبود کس اگر ظاهر شود یوسف رخی
آن توئی وبس بود در دهر اگر عیسی دمی
هوش مصنوعی: غیر از تو کسی نیست، اگر یوسف با چهره‌اش ظاهر شود، تو تنها هستی و در دنیا اگر عیسی هم برای لحظه‌ای بیاید، تنها تویی که اهمیت داری.
پادشاهانند در عالم بسی با تاج وتخت
آن سلیمان زمان باشد که داردخاتمی
هوش مصنوعی: در جهان افرادی هستند که به عنوان پادشاه شناخته می‌شوند و تاج و تخت دارند، اما در این میان، شخصی مانند سلیمان در زمان خود وجود دارد که نشان و نشانه‌ای خاص دارد.
چشمت ار دارد ز مژگان لشکر افراسیاب
هم مرا باشد بحمدالله دل چون رستمی
هوش مصنوعی: اگر چشمانت با مژگانش شبیه لشکر افراسیاب باشد، برای من جای نگرانی نیست، چرا که دل من به قوت و شجاعت رستم است.
می کند ناسور زخم ار بشنود بوئی ز مشک
مشک زلفت زخم دل را گشته نیکومرهمی
هوش مصنوعی: اگر بوی مشک زلفت را بشنوم، زخم دل من دوباره تازه می‌شود و درد و رنج آن بیش از پیش نمایان می‌شود.
ابر چون چشم بلنداقبال گرید کی کجا
چون نماید خودنمایی پیش دریا شبنمی
هوش مصنوعی: ابر مانند چشمی که خوشبختی زیادی دارد، می‌بارد. اما وقتی که باران می‌زند، خود را در برابر دریا به‌طور ظریف و لطیف نشان می‌دهد.