گنجور

شمارهٔ ۴۸۴

همچو چهرت کی بود آتش چوزلفت دودکی
ز آتش ودودت جز آب چشم دیده سودکی
گه زره سازی در آتش گه به گل بازی کند
گشت زلف تو خلیل الله کی داوودکی
با دل من آنچه چشم کافرت کرده است کرد
درجهان فرعون کی شداد کی نمرود کی
چشم تو خونریزی پیر وجوان راکرده فرض
داد پیغمبر کجا فتوی خدا فرمودکی
ازمکافات جزا غافل مشو بدچون دلم
آینه رویت ز رنگ خط غبارآلود کی
همچو تو دردلبری کی بودشیرین کی ایاز
همچو من در عاشقی فرهاد کی محمود کی
بی رخ توچون کنار من بود از اشک چشم
دجله ها کی بحرها کی چشمه ها کی رود کی
همچو من گاهی به بزم ومجمر توسوخته
شمع کی پروانه کی مشک وعبیر وعودکی
شدبلنداقبال از زلفت پریشان گفتگو
دود با داوود ور نه قافیه می بودکی

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

همچو چهرت کی بود آتش چوزلفت دودکی
ز آتش ودودت جز آب چشم دیده سودکی
هوش مصنوعی: چهره‌ات مانند آتش نیست و موهایت هم مانند دودی که از آن برمی‌خیزد نیست. تنها چیزی که از این آتش و دود باقی می‌ماند، اشک چشمان من است.
گه زره سازی در آتش گه به گل بازی کند
گشت زلف تو خلیل الله کی داوودکی
هوش مصنوعی: گاهی زره را در آتش می‌سازد و گاهی در گل بازی می‌کند؛ زلف تو مانند خلیل‌الله است، کی می‌تواند داوود باشد؟
با دل من آنچه چشم کافرت کرده است کرد
درجهان فرعون کی شداد کی نمرود کی
هوش مصنوعی: دل من از کارهای تو به anguish افتاده است. آیا فرعون، شداد یا نمرود هم به اندازه تو گناه کردند که تو اینگونه با من رفتار می‌کنی؟
چشم تو خونریزی پیر وجوان راکرده فرض
داد پیغمبر کجا فتوی خدا فرمودکی
هوش مصنوعی: چشم تو باعث شده که هم جوانان و هم پیران به شدت دچار آسیب و خونریزی شوند. پیامبر کجا چنین نظری داده است و خداوند چه حکمی درباره این موضوع صادر کرده است؟
ازمکافات جزا غافل مشو بدچون دلم
آینه رویت ز رنگ خط غبارآلود کی
هوش مصنوعی: از عواقب اعمالت غافل نباش. زیرا دل من مانند آینه‌ای است که چهره‌ات را نشان می‌دهد، ولی به خاطر خط و لکه‌های غبارآلود، تصویرت به خوبی مشخص نیست.
همچو تو دردلبری کی بودشیرین کی ایاز
همچو من در عاشقی فرهاد کی محمود کی
هوش مصنوعی: درد و دل کردن مثل تو هیچ کس را نیست. شیرینی و لطافت تو بی‌نظیر است. در عشق، آیا کسی به زییایی و محبت فرهاد می‌رسد؟ و آیا در مقام تو کسی به عظمت محمود خواهد بود؟
بی رخ توچون کنار من بود از اشک چشم
دجله ها کی بحرها کی چشمه ها کی رود کی
هوش مصنوعی: وقتی که چهره‌ات پیش من نباشد، چشم‌هایم مانند دجله پر از اشک می‌شود. دیگر نه دریاها مهم هستند و نه چشمه‌ها و نه رودها.
همچو من گاهی به بزم ومجمر توسوخته
شمع کی پروانه کی مشک وعبیر وعودکی
هوش مصنوعی: گاهی مثل من به دور و بر تو آمده‌اند، شمعی که در بزم تو سوخته است، پروانه‌ای که در کنار آن می‌رقصد و بوی خوش مشک و عود را حس می‌کند.
شدبلنداقبال از زلفت پریشان گفتگو
دود با داوود ور نه قافیه می بودکی
هوش مصنوعی: اگر زلفت بر هم باشد و حالتی پریشان ایجاد کند، شایسته است که به آن پرداخته شود. در غیر این صورت، سخن بی‌محتوا و بی‌قافیه خواهد بود.