گنجور

شمارهٔ ۴۸۵

زدستم بر نمی آید که در زلفت زنم چنگی
همان بهتر که در پایت نهم سر را به نیرنگی
چومن نی هم همانا درد عشقت را به دل دارد
که هر دم می کشد افغان ز هر بندی به آهنگی
بجز زلفت نمی بینم پریشان حالتی چون خود
دهانت باشد ار باشد چومن پرشور ودلتنگی
نگفتم ازمکافات عمل غافل مشو آخر
ز خط بنشست برآئینه رخساره ات زنگی
خلاف اینکه مه راجا به خرچنگ است می بینم
گرفته است از رخ وزلف تو جا درماه خرچنگی
به وصف زلفت ار گشتم پریشان گوعجب نبود
که چشم مستت از دستم ربودار بود فرهنگی
به امیدی که وقت صلح بوسی از تو بستانم
همی خواهم که باشد با منت گه صلح وگه جنگی
به شیرینی شکر باشد به کامم ریزی ار زهری
به ازتاجم به سر باشد به فرقم گر زنی سنگی
شهان همچون بلنداقبال می گشتندسربازش
تو را سلطان اگر در فوج خود می کرد سرهنگی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زدستم بر نمی آید که در زلفت زنم چنگی
همان بهتر که در پایت نهم سر را به نیرنگی
هوش مصنوعی: از دست من کاری برنمی‌آید که در زلفت دست بزنم، بهتر است که با نیرنگی سرم را به پای تو بگذرانم.
چومن نی هم همانا درد عشقت را به دل دارد
که هر دم می کشد افغان ز هر بندی به آهنگی
هوش مصنوعی: من هم ندا دارم که عشق تو در دل من است و هر لحظه با اندوهی عمیق ناله‌ای از دل برمی‌آورم.
بجز زلفت نمی بینم پریشان حالتی چون خود
دهانت باشد ار باشد چومن پرشور ودلتنگی
هوش مصنوعی: من جز زلف‌های تو، هرگز حالت پریشانی نمی‌بینم که به زیبایی لب‌هایت باشد، هرچند که من خودم پرشور و دلتنگ هستم.
نگفتم ازمکافات عمل غافل مشو آخر
ز خط بنشست برآئینه رخساره ات زنگی
هوش مصنوعی: به یاد داشته باش که از عواقب کارهای خود غافل نباشی، زیرا در پایان، آثار عملت بر چهره‌ات نمایان خواهد شد.
خلاف اینکه مه راجا به خرچنگ است می بینم
گرفته است از رخ وزلف تو جا درماه خرچنگی
هوش مصنوعی: با وجود اینکه ماه در موقعیت خرچنگ قرار دارد، من می‌بینم که از چهره و موهای تو، جای خاصی در تصویر ماه خرچنگی گرفته است.
به وصف زلفت ار گشتم پریشان گوعجب نبود
که چشم مستت از دستم ربودار بود فرهنگی
هوش مصنوعی: اگر به خاطر زلف زیبایت به هم ریختم، عجیب نیست چون که چشم جذاب تو مرا از خود بیخود کرد.
به امیدی که وقت صلح بوسی از تو بستانم
همی خواهم که باشد با منت گه صلح وگه جنگی
هوش مصنوعی: به دلیل امیدی که دارم، می‌خواهم زمانی که صلح برقرار شد، از تو بوسه‌ای بگیرم. بنابراین می‌خواهم که همیشه در این نوسان بین صلح و جنگ، با مهر و لطفی که داری، کنارم باشی.
به شیرینی شکر باشد به کامم ریزی ار زهری
به ازتاجم به سر باشد به فرقم گر زنی سنگی
هوش مصنوعی: اگر لقمه‌ای از شیرینی شکر در کامم بریزی، حتی اگر زهر باشد، برایم بهتر از تاجی است که بر سرم باشد. اگر سنگی به سرم بزنی، باز هم نگران نخواهم بود.
شهان همچون بلنداقبال می گشتندسربازش
تو را سلطان اگر در فوج خود می کرد سرهنگی
هوش مصنوعی: پادشاهان مانند شخصی با خوش شانسی و موفقیت سفر می‌کردند، اگر تو در گروه آنها می‌بودیدی، می‌توانستی فرماندهی را بر عهده بگیری.