شمارهٔ ۴۸۲
ای نازنین شمایل آشوب عقل وهوشی
از مشک زلف عطار از لب شکرفروشی
هنگام رزم ای ترک مژگان وزلف داری
خنجر به کف چه گیری بر تن زره چه پوشی
از شوق دیدنت ما سر تا به پا چوچشمیم
اما تودر خموشی پا تا به سر چو گوشی
با دوستان پیرو بنشین بگو وبشنو
دلتنگ از چه روئی آخر چرا خموشی
مژگان چونیش زنبور داری وجای دارد
زیرا که درحلاوت ز آب دهان چونوشی
رویت ندیده دادیم از دست دین ودل را
وا حسرتا گر از ما رخساره را نپوشی
وز صبر غوره می شد وزمی غم توطی شد
چندای بلنداقبال از هجر درخروشی
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای نازنین شمایل آشوب عقل وهوشی
از مشک زلف عطار از لب شکرفروشی
هوش مصنوعی: ای زیبای دلربا، به گونهای هستی که عقل و هوش را قلقلک میزنی و از عطر زلف و لبهای شیرینی که داری، بر من تأثیر میگذاری.
هنگام رزم ای ترک مژگان وزلف داری
خنجر به کف چه گیری بر تن زره چه پوشی
هوش مصنوعی: وقتی به میدان جنگ میروی، ای ترک، با مژگان و موهایی که مانند خنجر هستند، چه کاری میکنی؟ آیا زره میپوشی یا تلاشی برای آماده شدن نداری؟
از شوق دیدنت ما سر تا به پا چوچشمیم
اما تودر خموشی پا تا به سر چو گوشی
هوش مصنوعی: به خاطر شوق دیدن تو، ما کاملاً آماده و سرشار از احساس هستیم؛ اما تو در سکوتی فرو رفتهای و به تمامی دلسختی را در خود نگهداشتهای.
با دوستان پیرو بنشین بگو وبشنو
دلتنگ از چه روئی آخر چرا خموشی
هوش مصنوعی: با دوستان خود به گفتگو بنشین و از آنها بپرس که چرا دلگیر هستند و علت خاموشیشان چیست.
مژگان چونیش زنبور داری وجای دارد
زیرا که درحلاوت ز آب دهان چونوشی
هوش مصنوعی: مژگان تو مانند زنبور عسل است و این زیباییای که دارد جای ستایش دارد، زیرا در شیرینی و لطافت، شبیه به آب دهان توست.
رویت ندیده دادیم از دست دین ودل را
وا حسرتا گر از ما رخساره را نپوشی
هوش مصنوعی: ما چهرهات را ندیدهایم و به خاطر دین و دلمان دچار حسرت شدهایم. ای کاش اگر از ما روی خود را نمیپوشانی، این حسرت ادامه پیدا نکند.
وز صبر غوره می شد وزمی غم توطی شد
چندای بلنداقبال از هجر درخروشی
هوش مصنوعی: از صبر و شکیبایی، قطرهای تلخ به وجود میآید و از زمین، غم تو به ثمر میرسد. ای صاحب بخت بلند، از جداییات در حال نگرانی هستی.