گنجور

شمارهٔ ۴۷۲

مگر گشتی اسیر سروقدی چون من ای قمری
که بندی چون دل خودبینمت بر گردن ای قمری
به چوب از باغ سروت را نماید باغبان بیرون
خرامان سوی باغ آید اگر سرو من ای قمری
مگو درروزگار ار هست همچون سرو من کوکو
که سرو تو ندارد چشم وزلف رهزن ای قمری
گرفتم سروتودارد قدی رعنا چو سرومن
ولی کس سیم ساق است وکجا سیمین تن ای قمری
کس ار سرومرا بیندمن از این رشک می میرم
تو سروت جلوه گر باشد به هر مردوزن ای قمری
نشستن بر سر سرو این نه شرط دوستی باشد
به دشمن چون توگستاخی کندکی دشمن ای قمری
بلند اقبال را دائم بود این آرزو در دل
که باشد چون تو با سرو خود اندر گلشن ای قمری

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مگر گشتی اسیر سروقدی چون من ای قمری
که بندی چون دل خودبینمت بر گردن ای قمری
هوش مصنوعی: آیا تو هم مثل من کسی را دیده‌ای که به زیبایی دستی مانند خود داشته باشد؟ ای قمری، آیا می‌دانی که من چگونه در دام عشق او گرفتار شدم و دلم به گردن او آویخته است؟
به چوب از باغ سروت را نماید باغبان بیرون
خرامان سوی باغ آید اگر سرو من ای قمری
هوش مصنوعی: اگر باغبان به خاطر سرو تو، چوبی را به جانب باغ بزند و در این حال به سمت باغ بیاید، من همچنان به دنبالش خواهم رفت.
مگو درروزگار ار هست همچون سرو من کوکو
که سرو تو ندارد چشم وزلف رهزن ای قمری
هوش مصنوعی: در این روزگار، مانند سرو خوش‌اندام نگو که من پرنده‌ای هستم که سرو تو را نمی‌بیند و زلف‌های ناامیدکننده‌ات مرا فریب می‌دهد.
گرفتم سروتودارد قدی رعنا چو سرومن
ولی کس سیم ساق است وکجا سیمین تن ای قمری
هوش مصنوعی: قد بلند و زیبای تو مانند سرو است، اما هیچ‌کس به زیبایی و دلربایی تو نمی‌رسد و کجای دنیا می‌توان سیمین‌تن همچون تو را پیدا کرد؟ ای قناری!
کس ار سرومرا بیندمن از این رشک می میرم
تو سروت جلوه گر باشد به هر مردوزن ای قمری
هوش مصنوعی: اگر کسی مرا ببیند، به خاطر این حسادت خواهی مرد، چون زیبایی تو در برابر هر مرد و زنی به شکلی نمایان است که برای من قابل تحمل نیست.
نشستن بر سر سرو این نه شرط دوستی باشد
به دشمن چون توگستاخی کندکی دشمن ای قمری
هوش مصنوعی: نشستن بر روی درخت سرو، نشان‌ دهنده دوستی نیست، چون اگر دشمنی مانند تو بی‌ادبی کند، دیگر این دوستی معنا ندارد. ای پرنده قمری، به خوبی می‌دانی که ادب در دوستی اثرگذار است.
بلند اقبال را دائم بود این آرزو در دل
که باشد چون تو با سرو خود اندر گلشن ای قمری
هوش مصنوعی: بلند اقبال همواره در دلش این آرزو بود که مانند تو، یعنی مانند یک قمری، با زیبایی‌ات در باغ بهاری در کنار سرو چون تو زندگی کند.