گنجور

شمارهٔ ۴۶۳

دل ز آهن تو سیم تن داری
یا به من کینه کهن داری
کینه هائی که داری اندر دل
همه را از برای من داری
نه همی چین به زلف خم درخم
که دراو تبت و ختن داری
خودتوئی گلعذار وغنچه دهان
چه هوای گل و چمن داری
چه به گلشن روی که از قد وبر
خود سهی سرو ونسترن داری
رشک می آیدم که می بینم
به بر خویش پیرهن داری
دلم از چشم مورتنگ تر است
تنگ تر از دلم دهن داری
نبری دل چرا ز دشمن ودوست
که تو ترکان راهزن داری
توئی آن بت که چون بلنداقبال
در کلیسا بسی شمن داری

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل ز آهن تو سیم تن داری
یا به من کینه کهن داری
هوش مصنوعی: دل تو مانند آهن است و بدن تو مانند نقره، یا اینکه هنوز از کینه‌ای قدیمی نسبت به من در دل داری.
کینه هائی که داری اندر دل
همه را از برای من داری
هوش مصنوعی: دل تو پر از کینه‌هایی است که به خاطر من در خود نگه‌داشته‌ای.
نه همی چین به زلف خم درخم
که دراو تبت و ختن داری
هوش مصنوعی: این بیت به بیان زیبایی‌های زلف و موهای محبوب اشاره دارد. شاعر به زلف‌های خمیده و پیچیده عشقش اشاره می‌کند و می‌گوید که این زلف‌ها دارای زیبایی و جذابیتی هستند که نمی‌توان به سادگی از آن‌ها گذشت. در واقع، زلف‌های محبوب نمادی از زیبایی‌های شرقی و نقاط خاصی همچون تبت و ختن است که در نظر شاعر به قدری خاص هستند که نمی‌توان از کنار آن‌ها بی‌توجه عبور کرد.
خودتوئی گلعذار وغنچه دهان
چه هوای گل و چمن داری
هوش مصنوعی: تو خود زیبایی و دلربایی، چه نیازی به گل و چمن داری؟
چه به گلشن روی که از قد وبر
خود سهی سرو ونسترن داری
هوش مصنوعی: چه نیازی به گلزار داری وقتی که خودت با قامت خوش و زیبای خود مانند سرو و نسترن هستی؟
رشک می آیدم که می بینم
به بر خویش پیرهن داری
هوش مصنوعی: من به خودم می‌بازم که می‌بینم بر روی سینه‌ات پیراهن زیبا و دلربایی داری.
دلم از چشم مورتنگ تر است
تنگ تر از دلم دهن داری
هوش مصنوعی: دل من از چشمت بیشتر تنگ و ناراحت است، و دلتنگی من از دل تنگی تو هم بیشتر است.
نبری دل چرا ز دشمن ودوست
که تو ترکان راهزن داری
هوش مصنوعی: دل را از دشمن و دوست نبر، چرا که تو افرادی مانند راهزنان ترک داری.
توئی آن بت که چون بلنداقبال
در کلیسا بسی شمن داری
هوش مصنوعی: تو آن معشوقی هستی که مانند فردی خوش‌اقبال در کلیسا پر از راز و جادو هستی.