گنجور

شمارهٔ ۴۵۵

عجب ای ترک بی وفا بودی
چه شد آن عهدها که بنمودی
چه شد آن لطفها که می بودت
چه شد آن وعده ها که فرمودی
به وفاهر چه ما بیفزودیم
توبه جور و جفا بیفزودی
به توهرگز نمی سپردم دل
گر بدانستم این چنین بودی
دل ودین داشتیم و صبروقرار
ازکف ما به غمزه بربودی
عقده ها می گشودی از دل ما
گره از زلف اگر که بگشودی
اگر ای دل شدی بلند اقبال
یک نفس از چه رونیاسودی

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عجب ای ترک بی وفا بودی
چه شد آن عهدها که بنمودی
هوش مصنوعی: عجب است که ای ترک بی وفا، چه شده است که آن قول‌ها و وعده‌هایی که به من دادی فراموش کرده‌ای؟
چه شد آن لطفها که می بودت
چه شد آن وعده ها که فرمودی
هوش مصنوعی: چه شد آن محبت‌هایی که به من می‌کردی؟ چه شد آن وعده‌هایی که به من داده بودی؟
به وفاهر چه ما بیفزودیم
توبه جور و جفا بیفزودی
هوش مصنوعی: ما بر عشق و محبت خود افزودیم، اما تو بر ستم و بدی خود اضافه کردی.
به توهرگز نمی سپردم دل
گر بدانستم این چنین بودی
هوش مصنوعی: هرگز دلم را به تو نمی‌سپردم، اگر می‌دانستم که اینجوری هستی.
دل ودین داشتیم و صبروقرار
ازکف ما به غمزه بربودی
هوش مصنوعی: ما دل و دینداری داشتیم، اما با چشمی غمزا و از روی ناز، آرام و قرار از ما گرفته شد.
عقده ها می گشودی از دل ما
گره از زلف اگر که بگشودی
هوش مصنوعی: اگر زلفت را می‌گشودی، دل ما را از ناراحتی‌ها و گره‌ها آزاد می‌کردی.
اگر ای دل شدی بلند اقبال
یک نفس از چه رونیاسودی
هوش مصنوعی: اگر ای دل، اگر در زندگی‌ات به موفقیت و اقبال بلندی دست پیدا کردی، چرا آن را از دست می‌دهی و به عقب برمی‌گردی؟