گنجور

شمارهٔ ۴۵

دلبر من نه ز جنس بشر است
مادرش حوری وغلمان پدر است
قمری است ار به سر سروچمن
به سر سرو قد او قمر است
خال جا کرده به شیرین لب او
یاکه پرویز به پیش شکر است
مشک خیر است عجب طره او
بی ختا تبت و چین وتتر است
نیست جز قامت وزلف مه من
ثمر سرو اگر مشک تر است
ای که پرسی ز من وحال دلم
دلم از زلف تو آشفته تر است
می توان گفت بلنداقبال است
هر که از عشق ز خود بی خبر است

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلبر من نه ز جنس بشر است
مادرش حوری وغلمان پدر است
هوش مصنوعی: عزیز من از نوع انسان نیست، مادرش پری‌مانند و پدرش جوانان بهشتی هستند.
قمری است ار به سر سروچمن
به سر سرو قد او قمر است
هوش مصنوعی: اگر قمری بر بالای سرو چمن بنشیند، به مانند قمر درخشان است که بر قامت او جلوه‌گری می‌کند.
خال جا کرده به شیرین لب او
یاکه پرویز به پیش شکر است
هوش مصنوعی: نقطه‌ای که بر لب شیرین او نشسته، مانند زیباترین و شیرین‌ترین چیزهاست که می‌توان تصور کرد.
مشک خیر است عجب طره او
بی ختا تبت و چین وتتر است
هوش مصنوعی: مشک چیز خوبی است، اما جالب اینجاست که او بدون کلاه، هم چنان زیبا و دلربا است که مانند موهای بلند و جذاب در تبت، چین و ترکمنستان است.
نیست جز قامت وزلف مه من
ثمر سرو اگر مشک تر است
هوش مصنوعی: سرو فقط زیبایی و خوشبویی موی جانان من را ندارد؛ حتی اگر سرو عطر خوشی هم داشته باشد، باز هم نمی‌تواند به پای زیبایی و جذابیت او برسد.
ای که پرسی ز من وحال دلم
دلم از زلف تو آشفته تر است
هوش مصنوعی: اگر از من درباره احوال دلم می‌پرسی، باید بگویم که دل من به اندازه زلف‌های تو پریشان و بی‌قرار است.
می توان گفت بلنداقبال است
هر که از عشق ز خود بی خبر است
هوش مصنوعی: می‌توان گفت کسی که از عشق و احساسات خود غافل است، در واقع خوشبخت و سعادتمند است.