گنجور

شمارهٔ ۴۴۸

ای دوست که ترک دوستان کردی
تاچندبه کام دشمنان گردی
ازما ز چه بی گنه برنجیدی
آخر ز چه بی سبب بیازردی
هرگز لطفی به ما نفرمودی
گاهی یادی ز ما نیاوردی
از طره وخال خودپی صیدم
افشاندی دانه دام گستردی
گفتم دهن تو کونگفتی هیچ
گفتا که مرا به هیچ بشمردی
تو مونس جسم وراحت جانی
تومرهم زخم و داروی دردی
مهرت رود از دلم رود هر گاه
شوری ز نمک ز زعفران زردی
انکار مکن که از لب لعلت
پیداست که خون عاشقان خوردی
پیوسته به عشق تو دلم من چون
آتش با گرمی آب با سردی
برجور نگار ای بلند اقبال
کردی غلط ار به جز وفا کردی
کس در قدم نگار دلبندش
گر جان ندهد بوی ز نامردی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دوست که ترک دوستان کردی
تاچندبه کام دشمنان گردی
هوش مصنوعی: ای دوست، چرا دوستانت را رها کردی تا به خواسته‌های دشمنان برسید؟
ازما ز چه بی گنه برنجیدی
آخر ز چه بی سبب بیازردی
هوش مصنوعی: چرا بر ما خشمگین شدی، در حالی که ما گناهی نداریم؟ چرا بدون دلیل ما را آزار دادی؟
هرگز لطفی به ما نفرمودی
گاهی یادی ز ما نیاوردی
هوش مصنوعی: هرگز از لطف و محبت خود به ما یاد نکردی و حتی گاهی هم به یاد ما نبودید.
از طره وخال خودپی صیدم
افشاندی دانه دام گستردی
هوش مصنوعی: تو با زیبایی و نشانه‌های خود مرا در دام عشق گرفتار کردی و با طره و خال خود دلم را به دام انداختی.
گفتم دهن تو کونگفتی هیچ
گفتا که مرا به هیچ بشمردی
هوش مصنوعی: گفتم که دهن تو هیچ ارزشی ندارد، او گفت: تو هم مرا در نظر خود بی‌ارزش شمردی.
تو مونس جسم وراحت جانی
تومرهم زخم و داروی دردی
هوش مصنوعی: تو همدم جسم و آرامش روح من هستی و مرحم زخم‌ها و داروی دردم.
مهرت رود از دلم رود هر گاه
شوری ز نمک ز زعفران زردی
هوش مصنوعی: عشقی که در دلم است، با هر بار شور و هیجان، از بین می‌رود. این عشق مانند زعفران زردی است که تلخی نمک را به همراه دارد.
انکار مکن که از لب لعلت
پیداست که خون عاشقان خوردی
هوش مصنوعی: سعی نکن این حقیقت را انکار کنی که از وجود شیرین لب‌های تو مشخص است که باعث آزار عاشقان شده‌ای.
پیوسته به عشق تو دلم من چون
آتش با گرمی آب با سردی
هوش مصنوعی: دل من همیشه به عشق تو می‌تپد، مانند آتش که گرما دارد و مانند آب که سردی خود را حفظ می‌کند.
برجور نگار ای بلند اقبال
کردی غلط ار به جز وفا کردی
هوش مصنوعی: ای نگار زیبا، با اقبال بلند، اگر جز وفا و صداقت کاری کردی، اشتباه کرده‌ای.
کس در قدم نگار دلبندش
گر جان ندهد بوی ز نامردی
هوش مصنوعی: اگر کسی برای قدم‌های معشوقش جان ندهد، بویی از مردانگی به مشامش نمی‌رسد.