شمارهٔ ۴۴۷
گفتی دهمت بوسی ودیدی که ندادی
داغی به دل زارم از این درد نهادی
بگشودهر آن عقده که اندر دل ما بود
بستی چو به ما عهد وز رخ پرده گشادی
دل را به دل ار ره بود از چیست که گاهی
از ما نکنی یاد وشب وروز به یادی
من آدمی این سان به جهان هیچ ندیدم
در حسن ولطافت به یقین حور نژادی
با مادر آن شوخ بگوئید که خود گو
گر حور نیی بچه حور از چه بزادی
من قند به شیرینی آن لعل ندیدم
پستان مگر از شهد به لعلش بنهادی
من هر چه زیاد از توکنم وصف چو بینم
از وصف من وصد چومن از حسن زیادی
با درد وغم عشق رخت خرم وشادم
گر از غم و درددل من خرم و شادی
اقبال بلنداست کسی را که تو با او
بنشستی ومی خوردی وهی بوسه بدادی
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گفتی دهمت بوسی ودیدی که ندادی
داغی به دل زارم از این درد نهادی
هوش مصنوعی: گفتی که به من بوسه خواهی داد، ولی دیدم که هیچکدام را به من ندادید. این بیتوجهی بر دل دردمند من تاثیری عمیق گذاشت و بار سنگینی از غم را بر دوش من نهاد.
بگشودهر آن عقده که اندر دل ما بود
بستی چو به ما عهد وز رخ پرده گشادی
هوش مصنوعی: هر گره و مشکلی که در دل ما بود را باز کردی، وقتی که ما را به پیمانی دعوت کردی و پرده از روی چهرهات کنار زدی.
دل را به دل ار ره بود از چیست که گاهی
از ما نکنی یاد وشب وروز به یادی
هوش مصنوعی: اگر دل با دل راهی داشته باشد، پس چرا گاهی یاد ما را نمیکنی و شب و روز در یاد ما نیستی؟
من آدمی این سان به جهان هیچ ندیدم
در حسن ولطافت به یقین حور نژادی
هوش مصنوعی: من انسانی را در این دنیا ندیدهام که به لحاظ زیبایی و لطافت به اندازه او باشد، به طور مسلم او از نژاد حور بهشتی است.
با مادر آن شوخ بگوئید که خود گو
گر حور نیی بچه حور از چه بزادی
هوش مصنوعی: به مادر آن دختر شیطون بگویید که خود او هم اگر فرشته باشد، بچهاش از چه جایی به دنیا آمده است.
من قند به شیرینی آن لعل ندیدم
پستان مگر از شهد به لعلش بنهادی
هوش مصنوعی: من هیچ گاه نهفتهی شیرینی را مانند آن لعل زیبا ندیدم، مگر اینکه آن را با عسل شیرین کرده باشند.
من هر چه زیاد از توکنم وصف چو بینم
از وصف من وصد چومن از حسن زیادی
هوش مصنوعی: هر چه بیشتر از تو بگویم و وصف کنم، وقتی تو توصیف مرا میبینی، متوجه میشوم که تو از زیباییات بسیار فراتر از آنچه که میگویم هستی.
با درد وغم عشق رخت خرم وشادم
گر از غم و درددل من خرم و شادی
هوش مصنوعی: عشق برای من همراه با درد و ناراحتی است، اما باز هم خوشحالم و احساس شادابی میکنم. اگرچه غم و دلتنگی من را در بر گرفته، اما این احساسات باعث نمیشود که شادی و خوشحالی را از دست بدهم.
اقبال بلنداست کسی را که تو با او
بنشستی ومی خوردی وهی بوسه بدادی
هوش مصنوعی: کسی که تو با او مینشینی و با او خوش میگذرانی و مدام به او محبت میورزی، انسان بزرگ و با ارزشی است.