گنجور

شمارهٔ ۴۴۶

گر طالعم کند به وصالت حمایتی
نبود دگر ز طالع خویشم شکایتی
رشک آیدم از اینکه مگر دیده روی تو
گر بشنوم زحسن تو از کس حکایتی
آمد به وصف روی تو والشمس سوره ای
باشد ز شرح موی و واللیل آیتی
دوزخ ز خوی تند تو آمد اشارتی
جنت ز حسن روی تو باشد کنایتی
مانند آفتاب که مشهورعالم است
مشهور گشته حسن تودر هر ولایتی
آنرا که نیست طاقت و صبر از فراق تو
در عاشقی بدان که ندارد کفایتی
هر کس به عاشقی شده اقبال او بلند
اوصاف او به دهر ندارد نهایتی

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر طالعم کند به وصالت حمایتی
نبود دگر ز طالع خویشم شکایتی
هوش مصنوعی: اگر بخت من مرا به وصالت برساند، دیگر از بخت خود شکایتی نخواهم داشت.
رشک آیدم از اینکه مگر دیده روی تو
گر بشنوم زحسن تو از کس حکایتی
هوش مصنوعی: من از اینکه مبادا زیبایی چهره‌ات را کسی غیر از من ببیند حسرت می‌خورم، اگر از نیکویی‌های تو قصه‌ای از فردی بشنوم.
آمد به وصف روی تو والشمس سوره ای
باشد ز شرح موی و واللیل آیتی
هوش مصنوعی: به وصف چهره‌ی تو، سوره‌ی الشمس می‌تواند به زیبایی و دلربایی موی تو اشاره کند و سوره‌ی الليل نشانه‌ای از راز و تیرگی آن باشد.
دوزخ ز خوی تند تو آمد اشارتی
جنت ز حسن روی تو باشد کنایتی
هوش مصنوعی: دوزخ از خوی تند توست، و این نشان از آن دارد که زیبایی چهره‌ات کنایه از بهشت است.
مانند آفتاب که مشهورعالم است
مشهور گشته حسن تودر هر ولایتی
هوش مصنوعی: مانند آفتاب که در همه‌جا شناخته شده و معروف است، زیبایی تو نیز در هر نقطه‌ای از سرزمین‌ها به شهرت رسیده است.
آنرا که نیست طاقت و صبر از فراق تو
در عاشقی بدان که ندارد کفایتی
هوش مصنوعی: کسی که در عشق تو طاقت و صبر ندارد و از دوری تو رنج می‌کشد، باید بداند که لیاقت عشق تو را ندارد.
هر کس به عاشقی شده اقبال او بلند
اوصاف او به دهر ندارد نهایتی
هوش مصنوعی: هر کسی که در عشق به خوشبختی و موفقیت رسیده، ویژگی‌های نیکو و برجسته‌اش در این جهان پایان‌ناپذیر است.