شمارهٔ ۴۴۵
بتا دیر آمدی وزودرفتی
چوآتش آمدی چون دودرفتی
مگر بخت من وعمر منی تو
که هم دیر آمدی هم زودرفتی
رود چون آب رود اشک از کنارم
ز چشمم تا چو آب رود رفتی
مگر گل بودی ای ماه دوهفته
که یک هفته نکرده بود رفتی
توئی ماه تمام ومن سیه شب
چرا ای ماه تا شب بود رفتی
نکو کردی که ازمهر آمدی باز
چه بد دیدی که خشم آلود رفتی
بلند اقبال جز اندوه و حسرت
ز دیدارت ندیده سودرفتی
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بتا دیر آمدی وزودرفتی
چوآتش آمدی چون دودرفتی
هوش مصنوعی: عزیزم، تو دیر به من رسیدی و زود رفتی. مثل آتش که برمیخیزد و سپس مثل دود پراکنده میشود.
مگر بخت من وعمر منی تو
که هم دیر آمدی هم زودرفتی
هوش مصنوعی: شاید تو قسمت و سرنوشت من و عمر من هستی که هم با تاخیر به زندگی من وارد شدی و هم خیلی زود از آن خارج شدی.
رود چون آب رود اشک از کنارم
ز چشمم تا چو آب رود رفتی
هوش مصنوعی: رود مثل آب، اشک از چشمانم سرازیر میشود، تا زمانی که تو مانند آب، از کنارم بروی.
مگر گل بودی ای ماه دوهفته
که یک هفته نکرده بود رفتی
هوش مصنوعی: آیا ممکن است تو همچون گلی خوشبو بودی، ای ماه که تنها یک هفته از آمدنت گذشته بود و حالا رفتی؟
توئی ماه تمام ومن سیه شب
چرا ای ماه تا شب بود رفتی
هوش مصنوعی: تو همچون ماهی کامل هستی و من در تاریکی شب. چرا ای ماه، زمانی که شب تمام شد رفتی؟
نکو کردی که ازمهر آمدی باز
چه بد دیدی که خشم آلود رفتی
هوش مصنوعی: تو خوب عمل کردی که دوباره با محبت به من بازگشتی، اما نمیدانم چه چیزی باعث شد که با خشم و نارضایتی از پیش برگردی.
بلند اقبال جز اندوه و حسرت
ز دیدارت ندیده سودرفتی
هوش مصنوعی: خوشبختی و کامیابی جز اندوه و حسرت از دیدن تو برایم هیچ چیز دیگری به ارمغان نیاورده است.