گنجور

شمارهٔ ۴۳۳

گفتم بهای بوسه ای گویند جان فرموده ای
گفتا بلی گفتم چرا ارزان چنان فرموده ای
گفتا بده بستان زمن گفتم به کف دارم ثمن
گفتا در این داد وستد گفتم زیان فرموده ای
گفتا اگر دانشوری تفسیر کن واللیل را
گفتم تو خود از موی خود شرح و بیان فرموده ای
گفتا که از والشمس گومعنی چه فهمیدی از او
گفتم زروی خویشتن او را عیان فرموده ای
گفتا لب لعلم دهد بر مرده جان عیسی صفت
گفتم چه حاصل چون ز من او رانهان فرموده ای
گفتا چرا پیر و جوان هستند درشورو فغان
گفتم ز بس تاراج دل از این وآن فرموده ای
گفت ای بلنداقبال من چون شدبلنداقبال تو
گفتم به وصل خود مرا چون میهمان فرموده ای

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گفتم بهای بوسه ای گویند جان فرموده ای
گفتا بلی گفتم چرا ارزان چنان فرموده ای
هوش مصنوعی: می‌گویم برای بوسه‌ای قیمت و بهایی وجود دارد، تو هم فرمودی که بله. اما می‌پرسم چرا این بهای کم را برای آن بیان کرده‌ای؟
گفتا بده بستان زمن گفتم به کف دارم ثمن
گفتا در این داد وستد گفتم زیان فرموده ای
هوش مصنوعی: گفت: من را به معامله‌ی خود دعوت کن. پاسخ دادم: من مبلغی دارم. او گفت: در این خرید و فروش ضرر کرده‌ای.
گفتا اگر دانشوری تفسیر کن واللیل را
گفتم تو خود از موی خود شرح و بیان فرموده ای
هوش مصنوعی: اگر فردی دارای دانش و بصیرت باشد، می‌تواند تفسیر و توضیحی برای شب و تاریکی ارائه دهد. اما من می‌گویم تو خود توانسته‌ای از موهای خودت (ذات و وجودت) توضیحات و تحلیل‌های عمیق‌تری ارائه دهی.
گفتا که از والشمس گومعنی چه فهمیدی از او
گفتم زروی خویشتن او را عیان فرموده ای
هوش مصنوعی: گفت: از آیه "والشمس" چه فهمیدی؟ پاسخ دادم: تو خودت روشنایی و حقیقت او را برای من نمایان کرده‌ای.
گفتا لب لعلم دهد بر مرده جان عیسی صفت
گفتم چه حاصل چون ز من او رانهان فرموده ای
هوش مصنوعی: او گفت: علم به مرده جان می‌دهد، مانند جان عیسی. اما من جواب دادم که چه فایده دارد، وقتی او از من پنهان شده است؟
گفتا چرا پیر و جوان هستند درشورو فغان
گفتم ز بس تاراج دل از این وآن فرموده ای
هوش مصنوعی: گفت: چرا در این فریاد و شیون، هم پیران و هم جوانان حضور دارند؟ من پاسخ دادم که به خاطر آن است که دلم از دست این و آن بسیار آزرده شده است.
گفت ای بلنداقبال من چون شدبلنداقبال تو
گفتم به وصل خود مرا چون میهمان فرموده ای
هوش مصنوعی: ای کسی که روزگار برایت نیکو گشته، چگونه تو به سر بلندی و خوشبختی رسیدی؟ من به تو می‌گویم که چون به وصال خودم با تو دست یافتم، همچون مهمانی که مورد پذیرایی قرار می‌گیرد، احساس خوشبختی و شادی می‌کنم.