شمارهٔ ۴۲
چشم من خواب ندارد به شب وخونبار است
بلکه همسایه هم از ناله من بیدار است
جز به دیوار نگویم غم دل پیش کسی
کسی ار باز بود محرم دل دیوار است
گفته بودم که بگویم به تو درد دل خویش
نتوان گفت که درد دل من بسیار است
گر ز دلدار رسد درد به از درمان است
وگر از یار بود نار به از گلزار است
ماه را چون توکجا قامت همچون سرواست
سرو را همچو توکی طره عنبر بار است
نه چوچشم تودراین شهر دگر قصاب است
نه ز زلف تودراین ملک دگر عطار است
سروی الحق نه چوبالای تو در کشمیر است
مشکی انصاف نه چون زلف تودر تاتار است
نیست بر دل حرج از دست تو گرناله کند
که هم ازعشق تو دیوانه وهم بیمار است
گرچه از دولت عشق است بلنداقبالم
لیک این منصب وعزت همه از دلدار است
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چشم من خواب ندارد به شب وخونبار است
بلکه همسایه هم از ناله من بیدار است
هوش مصنوعی: چشم من به خواب نمیرود و شب برایم خونین و دردآور است، حتی همسایه هم از نالهها و گریههای من بیدار شده است.
جز به دیوار نگویم غم دل پیش کسی
کسی ار باز بود محرم دل دیوار است
هوش مصنوعی: من هیچ غم و اندوهی را با کسی در میان نمیگذارم، مگر اینکه ناچار باشم، چرا که هیچکس جز دیوار رازهایم را نمیداند و اگر دوستی مسیر دل را بشناسد، دیوار همسرای من میشود.
گفته بودم که بگویم به تو درد دل خویش
نتوان گفت که درد دل من بسیار است
هوش مصنوعی: من قبلاً گفته بودم که نمیتوانم از غصهها و مشکلاتم برایت بگویم، چون درد و دل من بسیار زیاد است.
گر ز دلدار رسد درد به از درمان است
وگر از یار بود نار به از گلزار است
هوش مصنوعی: اگر درد و رنجی از معشوق برسد، این درد بهتر از هر درمانی است و اگر غم و ناراحتی از یار بیاید، این ناراحتی شیرینتر از باغ گل است.
ماه را چون توکجا قامت همچون سرواست
سرو را همچو توکی طره عنبر بار است
هوش مصنوعی: ماه را مانند تو در اینجا، قامتش به زیبایی سرو است و سروی که مانند تو، خوشحالت و زیباست و موی آن مانند عطر عنبر میباشد.
نه چوچشم تودراین شهر دگر قصاب است
نه ز زلف تودراین ملک دگر عطار است
هوش مصنوعی: در این شهر دیگر چشمی مانند تو وجود ندارد و نه در این سرزمین کسی به زیبایی موی تو پیدا میشود.
سروی الحق نه چوبالای تو در کشمیر است
مشکی انصاف نه چون زلف تودر تاتار است
هوش مصنوعی: سری که در کشمیر با قامت و زیبایی ایستاده، درست مثل چوبی است که تاب میخورد و جذابیت دارد. اما این زیبایی انصاف ندارد و مانند زلفهای تو در تاتار نیست که به نرمی و دلربایی بیفتد.
نیست بر دل حرج از دست تو گرناله کند
که هم ازعشق تو دیوانه وهم بیمار است
هوش مصنوعی: دلی که مجروح عشق توست، اگر نسبت به غم و اندوهش ناله کند، جایی برای خرده گرفتن نیست، چرا که هم عاشق توست و هم از درد عشق رنج میبرد.
گرچه از دولت عشق است بلنداقبالم
لیک این منصب وعزت همه از دلدار است
هوش مصنوعی: با وجود اینکه نعمت عشق به من فراوانی و خوشبختی داده است، اما همه این مقام و عزت من به خاطر محبوبم است.