شمارهٔ ۴۱۵
مگومرا ز چه دلبر ز برجدا کرده
که هرچه کرده و زاین پس کندخدا کرده
رسد به ساحل اگر کشتیت وگر شکند
خدای کرده مفرما که ناخدا کرده
به شکل شاه وگدا را بود چه فرق خداست
که شاه را شه و درویش را گدا کرده
فدای خاک رهش بادجان و دل ما را
کسی که در ره او جان و دل فدا کرده
ز خوبرو بد اگر سر زند نکوست مگو
که جور و کین به من آن ترک بی وفا کرده
برو طبیب ومده درد سر به من زاین بیش
که دردهای مرا لعل او دوا کرده
روا بود که چو من خوانیش بلند اقبال
کس ار به حکم قضا خویش را رضاکرده
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مگومرا ز چه دلبر ز برجدا کرده
که هرچه کرده و زاین پس کندخدا کرده
هوش مصنوعی: نمیدانم چرا محبوبم از من دور شده است، اما هر کاری که کرده و هر کاری که از این به بعد انجام دهد، کار خداوند است.
رسد به ساحل اگر کشتیت وگر شکند
خدای کرده مفرما که ناخدا کرده
هوش مصنوعی: اگر کشتی به ساحل برسد یا دچار شکستگی شود، خداوند کمک کن که ناخدای کشتی آن را به خوبی هدایت کرده است.
به شکل شاه وگدا را بود چه فرق خداست
که شاه را شه و درویش را گدا کرده
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که خداوند در نظر خود تفاوتی میان افراد قائل نیست. حتی اگر کسی مقام بلند مرتبهای مثل شاه داشته باشد یا کسی در جایگاه پایینتری مثل درویش، در نهایت همه در برابر خدا یکسان هستند. به عبارت دیگر، ارزش و مقام انسانها به وجود خارجی آنها نیست، بلکه در روح و دلشان است.
فدای خاک رهش بادجان و دل ما را
کسی که در ره او جان و دل فدا کرده
هوش مصنوعی: کسی که جان و دلش را در راه او نثار کرده، لایق است که جان و دل ما هم فدای خاک قدمهای او شود.
ز خوبرو بد اگر سر زند نکوست مگو
که جور و کین به من آن ترک بی وفا کرده
هوش مصنوعی: اگر زیبای من به من بدی کند، باز هم خوب است. نگو که او با بیوفاییاش به من ظلم و کینه ورزیده است.
برو طبیب ومده درد سر به من زاین بیش
که دردهای مرا لعل او دوا کرده
هوش مصنوعی: برادر، پزشک را فراموش کن و دیگر برای من دردسر درست نکن. چرا که این دردها را محبت او درمان کرده است.
روا بود که چو من خوانیش بلند اقبال
کس ار به حکم قضا خویش را رضاکرده
هوش مصنوعی: اگر کسی مثل من با بلندپروازی و امیدواری به زندگی نگاه کند، به گونهای که قضا و قدر را بپذیرد و به سرنوشت خود راضی باشد، این رفتار او پسندیده است.