گنجور

شمارهٔ ۴۱۰

در دلم عشق آتشی افروخته
کارزوهای دلم را سوخته
گوئی استاد ازل جز جور و کین
یار را درس دگر ناموخته
چشم من آخر تلف کرد از غمش
در دلم خون هر چه بود اندوخته
کم ملامت کن که پیر می فروش
می خرد جان ها می ار بفروخته
گربلند اقبال بر کس ننگرد
چشم دل از ما سوی الله دوخته

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در دلم عشق آتشی افروخته
کارزوهای دلم را سوخته
هوش مصنوعی: عشق در دلم شعله‌ای است که تمام آرزوهایم را سوزانده است.
گوئی استاد ازل جز جور و کین
یار را درس دگر ناموخته
هوش مصنوعی: به‌نظر می‌رسد که استاد ازل فقط به یار درس ظلم و کینه‌آمیزی داده و چیزی دیگر نیاموخته است.
چشم من آخر تلف کرد از غمش
در دلم خون هر چه بود اندوخته
هوش مصنوعی: چشمم به خاطر غم او تمام امیدها و شادی‌ها را در دلم نابود کرد و هر چه احساس و ذخیره داشتم را به درد و رنج تبدیل کرد.
کم ملامت کن که پیر می فروش
می خرد جان ها می ار بفروخته
هوش مصنوعی: کم تر سرزنش کن، زیرا پیر فروشنده ی می، جان ها را می خرد و زندگی را به فقیران می فروشد.
گربلند اقبال بر کس ننگرد
چشم دل از ما سوی الله دوخته
هوش مصنوعی: خوشبختی به کسی نگاه نمی‌کند و دل به غیر از خدا نمی‌سپاریم.