گنجور

شمارهٔ ۴۰۹

عکس رخ آن ماه در جام شراب انداخته
کرده نیکوئی ولیکن اندر آب انداخته
چهره را افروخته است از تاب می چون آتشی
اتشی از غم به جان شیخ وشاب انداخته
جوشن طوس است یا پرچین کمند اشکبوس
یا زره سان موی را در پیچ و تاب انداخته
بر نمی دارد دلم از ترک چشم دوست دست
رستمانه جنگ با افراسیاب انداخته
زلف او چون سایه است وچهر او چون آفتاب
سایه ها از مو به فرق آفتاب انداخته
حیرتی دارم که می باشد تن وپستان او
یا به روی آب از باران حباب انداخته
نسبتی با روی نیکوی تو شاید داشت ماه
ماه بر رو گاهی از موگر نقاب انداخته
تا پریشان گشته بر چهر تو مشکین زلف تو
مرد وزن را جان و دل در اضطراب انداخته
نه همی افشرده زلفت حلق خلق دهر را
گیسویت بر گردن حوران طناب انداخته
از دل زار بلند اقبال دارد آگهی
گر کسی کتان به پیش ماهتاب انداخته

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عکس رخ آن ماه در جام شراب انداخته
کرده نیکوئی ولیکن اندر آب انداخته
هوش مصنوعی: تصویر زیبای چهره آن ماه در جام شراب منعکس شده است، اما این تصویر تنها در آب افتاده و قابل دسترسی نیست.
چهره را افروخته است از تاب می چون آتشی
اتشی از غم به جان شیخ وشاب انداخته
هوش مصنوعی: چهره‌اش درخشان و پرنور شده است، مانند آتش که در خود شعله‌های غم را نهفته دارد و این غم به جان روح‌زنده او آسیب می‌زند.
جوشن طوس است یا پرچین کمند اشکبوس
یا زره سان موی را در پیچ و تاب انداخته
هوش مصنوعی: در اینجا سخن از زرهی است که بر تن یک دلیر یا جنگجوست و به زیبایی پیچیده شده است. همچنین به ابریشم و زینتی که در چهره و موی او وجود دارد اشاره شده که در حرکاتش مانند پرچین یا کمند می‌پیچد و جلوه‌ای خاص به او می‌بخشد. به طور کلی، این تصویر به زیبایی و قدرت پوشش و تجهیزات جنگی اشاره دارد.
بر نمی دارد دلم از ترک چشم دوست دست
رستمانه جنگ با افراسیاب انداخته
هوش مصنوعی: دل من نمی‌تواند از زیبایی و جذابیت چشمان دوست جدا شود، همچنان که برای کسب آزادی و رهایی، دست به نبردی با افراسیاب زده‌ام.
زلف او چون سایه است وچهر او چون آفتاب
سایه ها از مو به فرق آفتاب انداخته
هوش مصنوعی: موهای او همچون سایه‌ای نرم و دلنواز است و چهره‌اش مانند آفتابی درخشان می‌درخشد. سایه‌ها به زیبایی از موهایش بر روی چهره‌اش افتاده‌اند.
حیرتی دارم که می باشد تن وپستان او
یا به روی آب از باران حباب انداخته
هوش مصنوعی: من در شگفتی‌ام که آیا بدن و پستان او حقیقت دارد یا مانند حباب‌هایی است که از باران بر روی آب به وجود آمده‌اند.
نسبتی با روی نیکوی تو شاید داشت ماه
ماه بر رو گاهی از موگر نقاب انداخته
هوش مصنوعی: شاید ماه به خاطر زیبایی‌ات گاهی اوقات نقابش را کنار می‌زند و رویش را به نمایش می‌گذارد.
تا پریشان گشته بر چهر تو مشکین زلف تو
مرد وزن را جان و دل در اضطراب انداخته
هوش مصنوعی: تا زمانی که زلف‌های سیاه تو بر چهره‌ات پخش شده و تو را پریشان کرده، جان و دل مرد و زن را در اضطراب و تردید فرو برده.
نه همی افشرده زلفت حلق خلق دهر را
گیسویت بر گردن حوران طناب انداخته
هوش مصنوعی: در این بیت بیان شده که زلف‌های افشان تو، نه تنها زیبایی دنیای مادی را تحت تأثیر قرار داده، بلکه موهای تو مانند طنابی گردن حوریان را نیز در بر گرفته و آنها را به خود جلب کرده است.
از دل زار بلند اقبال دارد آگهی
گر کسی کتان به پیش ماهتاب انداخته
هوش مصنوعی: اگر کسی که در دلش غم و اندوهی است، خود را در معرض نور ماه قرار دهد، امید و خوشبختی به او روی می‌آورد.