گنجور

شمارهٔ ۴۰۸

به حسن چون تو نه آید کسی نه آمده بالله
نگه در آینه کن تا شوی ز حسن خودآگه
کنم چگونه رخ ماه را شبیه به رویت
که کس ندیده دو زلف سیه گهی به رخ مه
زمن تو یاد نیاری به سال و ماه ولیکن
به خاطری تو مرا صبح و شام درگه وبیگه
به راه عشق تودر هر قدم چهی است به راهم
ندانم عاقبت آید چه بر سر من از این ره
اگر چه دلبر من نخل قامت است و رطب لب
ولی چه سود که دست طلب از او شده کوته
شنیده اید که یوسف اسیر ماند به چاهی
نگر به یوسف من کاوفتاده درزنخش چه
بلند اگر شده اقبال کس به عالم معنی
ز سر عشق دل او یقین بدان شده آگه

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به حسن چون تو نه آید کسی نه آمده بالله
نگه در آینه کن تا شوی ز حسن خودآگه
هوش مصنوعی: به زیبایی کسی مانند تو وجود ندارد. بی‌تردید به خودت نگاه کن تا از زیبایی‌ات باخبر شوی.
کنم چگونه رخ ماه را شبیه به رویت
که کس ندیده دو زلف سیه گهی به رخ مه
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم چهره‌ی ماه را به زیبایی چهره‌ی تو بیارایم، در حالی که هیچ کس زلف‌های سیاه را به جز چهره‌ی ماه ندیده است؟
زمن تو یاد نیاری به سال و ماه ولیکن
به خاطری تو مرا صبح و شام درگه وبیگه
هوش مصنوعی: تو در سال و ماه از من یاد نمی‌کنی، اما به خاطر عشقت، من هر صبح و شام به یاد تو هستم و به خاطر تو برایم مهمی.
به راه عشق تودر هر قدم چهی است به راهم
ندانم عاقبت آید چه بر سر من از این ره
هوش مصنوعی: در مسیر عشق تو، هر قدمی که برمی‌دارم، نمی‌دانم در انتها چه سرنوشتی در انتظار من است.
اگر چه دلبر من نخل قامت است و رطب لب
ولی چه سود که دست طلب از او شده کوته
هوش مصنوعی: گرچه محبوب من مانند درخت نخل است و لب‌هایش شیرین همچون خرما، اما چه فایده که من نمی‌توانم به او دسترسی پیدا کنم و خواسته‌ام را به او برسانم.
شنیده اید که یوسف اسیر ماند به چاهی
نگر به یوسف من کاوفتاده درزنخش چه
هوش مصنوعی: شما داستان یوسف را شنیده‌اید که چگونه مدت‌ها در چاه اسیر مانده بود. حالا به یوسف من نگاه کنید که در درون این غم و اندوه گرفتار شده است.
بلند اگر شده اقبال کس به عالم معنی
ز سر عشق دل او یقین بدان شده آگه
هوش مصنوعی: اگر کسی در دنیای معنوی به مقام بلندی دست یافته باشد، می‌توان با اطمینان گفت که این امر از عشق و محبت واقعی او نشأت گرفته و او به حقیقتی آگاه شده است.