گنجور

شمارهٔ ۴۰۷

آینه در پیش خود بگرفت وگفتا کن نگاه
گفت دیدی گفتم آری گفت چه گفتم دوماه
گفت ماهی چون رخ من دیده ای گفتم بلی
گفت کو کی گفتم اندر آینه خود کن نگاه
گفت کاندر آینه عکس رخم هست او منم
گفتم الحق راست فرمودی نمودم اشتباه
گفت با رخسار من گویدچه ماه آسمان
گفتمش در پیش رخسار تو باشد عذر خواه
گفت مه را از چه رو نسبت به رویم می دهند
گفتم آنکو داده این نسبت نترسید ازگناه
گفت دانی از چه بر رویش کلف افتاده مه
گفتم آری بسکه رخ می سایدت برخاک راه
گفت مه را راستی با من شباهت هیچ هست
گفتمش بالله نه مه دارد کجا زلف سیاه
گفت مه راهیچ دانی با رخ من فرق چیست
گفتم آری از زمین تا آسمان گل تا گیاه
گفت دانی کیستم گفتم بلی دلدار من
گفت پس بنگر بمن بین مظهر لطف اله
گفت دال دل به قدم داده ای لامش چه شد
گفتم اورا هم به زلفت داده ام از اوبخواه
گفت میدانی بلند اقبال گشتی از چه رو
گفتم آری چون به من داری نظر بیگاه وگاه

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آینه در پیش خود بگرفت وگفتا کن نگاه
گفت دیدی گفتم آری گفت چه گفتم دوماه
هوش مصنوعی: آینه را در جلو خود گرفت و گفت: به خودت نگاه کن. وقتی نگاه کردی، گفتم بله. پرسید چه گفتم که جوابش دو ماه زیبایی بود.
گفت ماهی چون رخ من دیده ای گفتم بلی
گفت کو کی گفتم اندر آینه خود کن نگاه
هوش مصنوعی: ماهی گفت: "چون چهره‌ام را دیده‌ای؟" گفتم: "بله." پرسید: "کجاست؟" گفتم: "در آینه خودت نگاهی بینداز."
گفت کاندر آینه عکس رخم هست او منم
گفتم الحق راست فرمودی نمودم اشتباه
هوش مصنوعی: گفت که در آینه تصویر من وجود دارد و من این را تأیید کردم و گفتم که درست می‌گویی، اما من در این موضوع اشتباه کردم.
گفت با رخسار من گویدچه ماه آسمان
گفتمش در پیش رخسار تو باشد عذر خواه
هوش مصنوعی: گفت با چهره من می‌گوید که چقدر زیباست آسمان. در پاسخ به او گفتم که زیبایی آسمان در مقابل چهره تو هیچ است.
گفت مه را از چه رو نسبت به رویم می دهند
گفتم آنکو داده این نسبت نترسید ازگناه
هوش مصنوعی: در اینجا گفته می‌شود که کسی از مه سؤال می‌کند که چرا نسبت به چهره‌اش را می‌دهند. پاسخ داده می‌شود که کسی که این نسبت را داده، نباید از گناه بترسد. این جمله به نوعی بیانگر این است که اگر کسی چیزی را به ما نسبت می‌دهد، نباید نگران عواقب یا گناهان آن باشیم.
گفت دانی از چه بر رویش کلف افتاده مه
گفتم آری بسکه رخ می سایدت برخاک راه
هوش مصنوعی: می‌پرسی چرا بر رویش زینت و تازگی نمی‌بینیم؟ من می‌گویم: به خاطر اینکه او چهره‌اش را خیلی به زمین می‌ساید و از آن غبار و رد بر می‌دارد.
گفت مه را راستی با من شباهت هیچ هست
گفتمش بالله نه مه دارد کجا زلف سیاه
هوش مصنوعی: او گفت که آیا من و ماه راستی شباهتی داریم؟ من پاسخ دادم که به خدا قسم، نه! زیرا ماه هیچ گاه زلف سیاه ندارد.
گفت مه راهیچ دانی با رخ من فرق چیست
گفتم آری از زمین تا آسمان گل تا گیاه
هوش مصنوعی: شخصی از دیگری می‌پرسد آیا می‌دانی تفاوت بین چهره‌ی من و دیگران چیست؟ و او پاسخ می‌دهد که این تفاوت از زمین تا آسمان و از گل تا گیاه است. یعنی تفاوت بسیار زیادی وجود دارد.
گفت دانی کیستم گفتم بلی دلدار من
گفت پس بنگر بمن بین مظهر لطف اله
هوش مصنوعی: گفتی می‌دانی کیستم، گفتم بله، محبوب من. او گفت حالا به من نگاه کن، من تجلی رحمت خداوند هستم.
گفت دال دل به قدم داده ای لامش چه شد
گفتم اورا هم به زلفت داده ام از اوبخواه
هوش مصنوعی: گفتی که دل را به پای عشق ریخته‌ای، پس آن لام که از عشق در دل داری چه شده؟ گفتم: او را هم به زلف توسپرده‌ام، از او درخواست کن.
گفت میدانی بلند اقبال گشتی از چه رو
گفتم آری چون به من داری نظر بیگاه وگاه
هوش مصنوعی: گفتی می‌دانی چرا با اقبال و خوش شانسی شده‌ام؟ گفتم بله، چون تو هر از گاهی به من توجه می‌کنی.