گنجور

شمارهٔ ۴۰۴

گفتم بده بوسی ز لب گفتا زر وسیم توکو
گفتم که جان دارم به کف گفتا که تسلیم توکو
گفتم به رویت عاشقم کم جور کن بر عاشقان
گفتا به ما گر عاشقی تعظیم وتکریم توکو
گفتم ز فر عاشقی اندر جهان شاهنشهم
گفتا اگر شاهنشهی ملک تواقلیم توکو
گفتم که مژگان توچون چنگال شیر نر بود
گفت ارتوخوددانی چنین باشد از اوبیم توکو
گفتم قمر درعقرب است از زلف بررخسار تو
گفت ارمنجم گشتی استخراج تقویم توکو
گفتم که زاهدمی کند منع دلم از عشق تو
گفتا ز من با اوبگو علم توتعلیم توکو
گفتم بلنداقبال را کن سرفراز از وصل خود
گفتا کنیمت سرفراز از وصل تقدیم تو کو

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گفتم بده بوسی ز لب گفتا زر وسیم توکو
گفتم که جان دارم به کف گفتا که تسلیم توکو
هوش مصنوعی: گفتم که یک بوسه از لبت به من بده، او گفت: «تو که طلا و نقره‌ای، چرا به دنبال بوسه‌ام؟» گفتم که جانم را برای تو دارم، او پاسخ داد: «تو باید تسلیم محبوب باشی.»
گفتم به رویت عاشقم کم جور کن بر عاشقان
گفتا به ما گر عاشقی تعظیم وتکریم توکو
هوش مصنوعی: به او گفتم که من به خاطر تو عاشقم و از تو می‌خواهم که کمی با عاشقان مهربان‌تر باشی. او در جواب گفت: اگر عاشقی واقعا وجود داشته باشد، باید با احترام و ارادت از تو یاد کند.
گفتم ز فر عاشقی اندر جهان شاهنشهم
گفتا اگر شاهنشهی ملک تواقلیم توکو
هوش مصنوعی: گفتم که به خاطر عشق، در این دنیا مثل یک پادشاه هستم. او پاسخ داد که اگر پادشاهی، پس ملک و سرزمین تو کجاست؟
گفتم که مژگان توچون چنگال شیر نر بود
گفت ارتوخوددانی چنین باشد از اوبیم توکو
هوش مصنوعی: گفتم که مژگان تو مانند چنگال شیر نر است، اما او گفت: آیا نمی‌دانی چنین چیزی از ترس اوست؟
گفتم قمر درعقرب است از زلف بررخسار تو
گفت ارمنجم گشتی استخراج تقویم توکو
هوش مصنوعی: گفتم چهره‌ات مثل ماه در آسمان است، اما به خاطر زلفی که بر روی رخسارت افتاده، در تاریکی قمر قرار گرفته است. او پاسخ داد: اگر من تبدیل به ستاره شوم، تقویم تو کجاست که نشان دهد کی به تو می‌رسم؟
گفتم که زاهدمی کند منع دلم از عشق تو
گفتا ز من با اوبگو علم توتعلیم توکو
هوش مصنوعی: گفتم که عابدم مانع عشق من به تو می‌شود، او پاسخ داد که به او بگو که دانش تو کجاست و چه چیزی به تو آموخته است؟
گفتم بلنداقبال را کن سرفراز از وصل خود
گفتا کنیمت سرفراز از وصل تقدیم تو کو
هوش مصنوعی: گفتم کسی که خوشبخت است را از وصل خود سرفراز کن. او پاسخ داد که تو را سرفراز می‌کنم، حالا تقدیم تو کجاست؟