شمارهٔ ۳۸۸
هر صفائی که دارد آن مه رو
هست من را چون هستیم هست او
هرکه همرنگ یار نیست بلی
نیست عشقش به غیر رنگ وبو
من وآن شوخ هردو خم داریم
من قد از غم و آن صنم ابرو
هر دو آشفته و پریشانیم
من زمسکین دل او زمشکین مو
من ودلدار هر دو می شکنیم
من ز می تو به او رخ گیسو
من و یاریم هر دو آتش باز
من ز آه دل او زسوزان خو
من واو هر دو دلبری داریم
من زطبع روان واو از رو
دلبر از چشم و من ز شیرین شعر
هر دوهستیم فتنه وجادو
هر دو هستیم بس بلند اقبال
یار ازحسن ومن ز عشق او
وه که اوبا من است ومن به سراغ
قمری آسا همی زنم کوکو
من پی جستجوی وغافل از این
که بودجلوه گری وی از هر سو
زندگانی به ذکر دوست بود
ها به هر دم از آن زنم هی هو
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر صفائی که دارد آن مه رو
هست من را چون هستیم هست او
هوش مصنوعی: هر زیبایی و صفایی که آن معشوق دارد، به خاطر وجود من است، چون او وجود دارد، ما هم هستیم.
هرکه همرنگ یار نیست بلی
نیست عشقش به غیر رنگ وبو
هوش مصنوعی: هر کسی که با دوستش همرنگ و همنظر نیست، نمیتواند ادعای عشق به او را داشته باشد؛ زیرا عشق واقعی نیازمند هماهنگی و نزدیکی به روح و ماهیت یکدیگر است.
من وآن شوخ هردو خم داریم
من قد از غم و آن صنم ابرو
هوش مصنوعی: من و آن دلبر هر دو خمیدهایم؛ من از غم، قد و قامت داشتهام و او از زیبایی و ابروهایش.
هر دو آشفته و پریشانیم
من زمسکین دل او زمشکین مو
هوش مصنوعی: ما هر دو در حالتی آشفته و نگران هستیم؛ من به خاطر دل بینوای خود و او به خاطر موی بینوا و پریشانش.
من ودلدار هر دو می شکنیم
من ز می تو به او رخ گیسو
هوش مصنوعی: من و محبوبم هر دو در کنار هم آسیب پذیر هستیم؛ من از شراب تو به او نگاه میکنم و به او مینگرم.
من و یاریم هر دو آتش باز
من ز آه دل او زسوزان خو
هوش مصنوعی: من و محبوبم هر دو در آتش غم هستیم؛ من با درد دل او میسوزم و او با آتش عشق من.
من واو هر دو دلبری داریم
من زطبع روان واو از رو
هوش مصنوعی: ما هر کدام دلبری داریم؛ من از سر طبع و روح خود و او از طریق ویژگیها و سرشتش.
دلبر از چشم و من ز شیرین شعر
هر دوهستیم فتنه وجادو
هوش مصنوعی: دلبر با زیبایی و چشمانش ما را فریب میدهد و من هم با شعرهای شیرین خود، هر دو به نوعی در دنیای جادو و فریب مشغولیم.
هر دو هستیم بس بلند اقبال
یار ازحسن ومن ز عشق او
هوش مصنوعی: هر دوی ما از خوش شانسی برخورداریم؛ یار به خاطر زیباییاش و من به خاطر عشق او.
وه که اوبا من است ومن به سراغ
قمری آسا همی زنم کوکو
هوش مصنوعی: او به دنبال من است و من هم در جستجوی قناری به سر میزنم.
من پی جستجوی وغافل از این
که بودجلوه گری وی از هر سو
هوش مصنوعی: من به دنبال زیباییها هستم و غافلم از اینکه جلوههای آن از هر طرف به من میرسد.
زندگانی به ذکر دوست بود
ها به هر دم از آن زنم هی هو
هوش مصنوعی: زندگی به یاد دوست میگذرد و من در هر لحظه یاد او را با خود تکرار میکنم.