گنجور

شمارهٔ ۳۶۱

روز است وآفتاب است شمع و چراغ جوئیم
دلبر بر دل ماست واز اوسراغ جوئیم
غافل که خضر بر خلق از حق دلیل راه است
ما گمرهان دلیل راه از کلاغ جوئیم
نرگس بنفشه سنبل نسرین ولاله وگل
در پیش دلبر وما از صحن باغ جوئیم
باشدعلاج هر درد از شربت لب دوست
ما دردخویشتن را درمان ز داغ جوئیم
درروزگار نبودجز نامی از فراغت
ما رانگر که دایم از وی فراغ جوئیم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روز است وآفتاب است شمع و چراغ جوئیم
دلبر بر دل ماست واز اوسراغ جوئیم
هوش مصنوعی: در حالی که روز و نور آفتاب وجود دارد، ما به دنبال شمع و چراغ می‌گردیم. محبوب ما در دل‌هایمان است و از او نشانی می‌جوئیم.
غافل که خضر بر خلق از حق دلیل راه است
ما گمرهان دلیل راه از کلاغ جوئیم
هوش مصنوعی: ما غافل از این هستیم که خضر، که نماد هدایت و راهنمایی است، دلایل و نشانه‌های حق را برای مردم فراهم کرده است. اما ما که در گمراهی هستیم، به دنبال نشانه‌ها و راهنمایی‌ها، به کلاغی (پرنده‌ای که معمولاً نشانه‌ای منفی دارد) مراجعه می‌کنیم.
نرگس بنفشه سنبل نسرین ولاله وگل
در پیش دلبر وما از صحن باغ جوئیم
هوش مصنوعی: در این باغ زیبا، گل‌های مختلفی همچون نرگس، بنفشه، سنبل، نسرین و لاله در کنار محبوبم قرار دارند، اما ما هنوز به دنبال جوی و آب در این مکان هستیم.
باشدعلاج هر درد از شربت لب دوست
ما دردخویشتن را درمان ز داغ جوئیم
هوش مصنوعی: هر دردی که داشته باشیم، با نوشیدن لب‌های دوست و محبت او درمان می‌شود. ما برای درمان دردهای خود به عشق و زیبایی او نیاز داریم.
درروزگار نبودجز نامی از فراغت
ما رانگر که دایم از وی فراغ جوئیم
هوش مصنوعی: در زمانه‌ای که چیزی جز یادآوری آرامش برای ما باقی نمانده است، اگر دائم به دنبال این آرامش باشیم، به آن دست نخواهیم یافت.