شمارهٔ ۳۵۵
ز سوز عشق تودرسینه آتشی داریم
در آتشیم وعجب حالت خوشی داریم
شودنصیب دل ما هر آن بلا که رسد
دل شکسته زار بلاکشی داریم
ز چشمهای توما را دلی بود بیمار
ز طره های توحال مشوشی داریم
گرفته نقش خیال رخ تو دردل ما
بیا که منزل خاص منقشی داریم
به ما مگو زچه شوریده ایم و دیوانه
مگر نه چون تو نگار پریوشی داریم
توراست سیم ز ساق ومراست زر از چهر
عجب من وتوزر وسیم بی غشی داریم
بگفتمش چه رخت کرده با بلند اقبال
بگفت بر شه شطرنج اوکشی داریم
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز سوز عشق تودرسینه آتشی داریم
در آتشیم وعجب حالت خوشی داریم
هوش مصنوعی: به خاطر عشق تو، در دل ما آتش میسوزد و با وجود این آتش، حالتی شگفتانگیز و خوش داریم.
شودنصیب دل ما هر آن بلا که رسد
دل شکسته زار بلاکشی داریم
هوش مصنوعی: هر بلای که بر دل ما افتد، نصیب ما خواهد شد. دل شکسته ما نیز همواره در درد و رنج است و این وضعیت را به خوبی تحمل میکند.
ز چشمهای توما را دلی بود بیمار
ز طره های توحال مشوشی داریم
هوش مصنوعی: از نگاههای تو دلی داشتم بیمار و از پیچشهای موی تو حالمان پریشان است.
گرفته نقش خیال رخ تو دردل ما
بیا که منزل خاص منقشی داریم
هوش مصنوعی: تصویر چهره تو در دل ما نقش بسته است، بیا که برای تو مکانی ویژه و زیبا داریم.
به ما مگو زچه شوریده ایم و دیوانه
مگر نه چون تو نگار پریوشی داریم
هوش مصنوعی: به ما نگو که چقدر آشفته و دیوانه هستیم، چرا که ما نیز همچون تو، معشوق زیبایی داریم.
توراست سیم ز ساق ومراست زر از چهر
عجب من وتوزر وسیم بی غشی داریم
هوش مصنوعی: تو زیبایی و درخشانی تو مانند نقره است، و من نیز مثل طلا از چهرهی زیبا و شگفتانگیز تو بهرهمندم. ما هر دو در حقیقت دارای زینی هستیم که بدون هیچ فریبی است.
بگفتمش چه رخت کرده با بلند اقبال
بگفت بر شه شطرنج اوکشی داریم
هوش مصنوعی: به او گفتم که با چه چهرهای به استقبال سرنوشت خوب آمدهای. او پاسخ داد که ما برای بازی با شاه شطرنج آمادهایم.