شمارهٔ ۳۵۲
یک یار وفادار دراین شهر ندیدیم
وز گلشن این دهر به جز خار نچیدیم
از سفره این بزم به جز زهر نخوردیم
وز ساغر این عیش به جز غم نچشیدیم
دل کندزما یار ودل از یار نکندیم
برید زما مهر وازاوما نبردیم
هرکس که ستم کرد به ما ناله نکردیم
دیدیم بدو پرده کس را ندردیدیم
تا دیده ما دید ندیدیم به جز دوست
جز قصه حسن رخش از کس نشنیدیم
ای یار چه کردیم که کندی پرما را
از بامتوبربام دگر کس نپریدیم
ز اقبال بلندی که به ما داده خداوند
جز بار بتان بار کسی را نکشیدیم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یک یار وفادار دراین شهر ندیدیم
وز گلشن این دهر به جز خار نچیدیم
هوش مصنوعی: در این شهر هیچ دوستی را نیافتیم که وفادار باشد و از خوشیهای این دنیا جز مشکلات و تنهایی نصیبمان نشد.
از سفره این بزم به جز زهر نخوردیم
وز ساغر این عیش به جز غم نچشیدیم
هوش مصنوعی: در این جشن و میهمانی، ما جز تلخی نیازی نداشتیم و از شراب این لذت، جز اندوهی نچشیدیم.
دل کندزما یار ودل از یار نکندیم
برید زما مهر وازاوما نبردیم
هوش مصنوعی: ما از معشوق جدا شدهایم، اما دل از او دلخوش نیست. عشق ما از او کم نشده است و او نیز مهر ما را ترک نکرده است.
هرکس که ستم کرد به ما ناله نکردیم
دیدیم بدو پرده کس را ندردیدیم
هوش مصنوعی: هرکسی که به ما آسیب زد، ما شکایت نکردیم و فقط نگاه کردیم. دیدیم که به او کسی آسیب نمیزند و پردههای حرمت را پاره نمیکند.
تا دیده ما دید ندیدیم به جز دوست
جز قصه حسن رخش از کس نشنیدیم
هوش مصنوعی: ما هیچ چیز دیگری جز دوست را ندیدیم و از هیچکس جز قصه حسن رخش چیزی نشنیدیم.
ای یار چه کردیم که کندی پرما را
از بامتوبربام دگر کس نپریدیم
هوش مصنوعی: ای دوست، ما چه کردهایم که نمیتوانیم از بام تو به بام دیگری برویم؟
ز اقبال بلندی که به ما داده خداوند
جز بار بتان بار کسی را نکشیدیم
هوش مصنوعی: به خاطر لطف و رحمت خداوند، ما هیچگاه بار سنگین و غیرقابل تحملی را به جز بار محبت معشوقان بر دوش نکشیدیم.