شمارهٔ ۳۵۱
در تصور ما که ما بینای روی دوستیم
دوست پیش ما وما درجستجوی دوستیم
از پریشان حالی است این حالت ونبود شگفت
و این چنین آشفته دل وآشفته موی دوستیم
برمشام ما نگردد بوی گلها کارگر
زآنکه دایم در زکام از عطر بوی دوستیم
دوست چون خورشید رخشان است وما حربا صفت
رو به هر سو کونماید روبه سوی دوستیم
ترک دل کردیم وترک جان وترک آرزو
زآنکه هر گام وهرره کامجوی دوستیم
گر چمن زنگاری از باران شود چون خط یار
ما چنین سرسبز وخرم زآب جوی دوستیم
صبح وظهر ومغربی زاهد کند ذکری وما
سال وماه وروز و شب درگفتگوی دوستیم
زآتش دوزخ حکایت کم کن ای واعظ که ما
عمر را پرورده سوزندخوی دوستیم
چون گدا برمال وهمچون تشنه بر آب زلال
در خیال یار واندر آرزوی دوستیم
باده ای ساقی مکن درجام بهر ما که ما
مست وبیخوداز می خم وسبوی دوستیم
چون بلنداقبال برافلاکشد هیهای ما
بسکه روز وشب همی درهای وهوی دوستیم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در تصور ما که ما بینای روی دوستیم
دوست پیش ما وما درجستجوی دوستیم
هوش مصنوعی: ما در خیال خود به این باوریم که به زیبایی روی دوست نگاه میکنیم، در حالی که دوست پیش ماست و ما در پی یافتن او هستیم.
از پریشان حالی است این حالت ونبود شگفت
و این چنین آشفته دل وآشفته موی دوستیم
هوش مصنوعی: این وضعیت ناشی از بیقراری و سرگردانی است و جای هیچ تعجبی ندارد. ما در دل و موهای آشفته دوست، نشان از این بینظمی و درهم ریختگی احساسات داریم.
برمشام ما نگردد بوی گلها کارگر
زآنکه دایم در زکام از عطر بوی دوستیم
هوش مصنوعی: بوی گلها به مشام ما نمیرسد و تأثیری ندارد، زیرا ما همیشه در حال تجربهی زکام و سرماخوردگی از عطر و بوی دوست هستیم.
دوست چون خورشید رخشان است وما حربا صفت
رو به هر سو کونماید روبه سوی دوستیم
هوش مصنوعی: دوست مانند خورشید درخشان است و ما به مانند سربازانی هستیم که هر کجا مواجه با او شویم، به سوی او حرکت میکنیم.
ترک دل کردیم وترک جان وترک آرزو
زآنکه هر گام وهرره کامجوی دوستیم
هوش مصنوعی: ما دل و جان و آرزوهای خود را ترک کردیم، زیرا هر قدم و هر حرکت ما به سوی دوستی و خوشنودی توست.
گر چمن زنگاری از باران شود چون خط یار
ما چنین سرسبز وخرم زآب جوی دوستیم
هوش مصنوعی: اگر چمن به خاطر باران خیس و سرسبز شود، همانطور که خط یار ما زیبا و روشن است، ما نیز به خاطر دوستی و محبت یکدیگر شاداب و خوشحال هستیم.
صبح وظهر ومغربی زاهد کند ذکری وما
سال وماه وروز و شب درگفتگوی دوستیم
هوش مصنوعی: صبح و ظهر و مغرب زاهد فقط ذکر و یاد خدا را میکند، اما ما در طول سال و ماه و روز و شب به گفتگو و ارتباط با دوست مشغولیم.
زآتش دوزخ حکایت کم کن ای واعظ که ما
عمر را پرورده سوزندخوی دوستیم
هوش مصنوعی: ای واعظ، از داستانهای جهنم کمتر بگو، چون ما در این دنیا زندگیمان را با محبت و دوستی سپری کردهایم.
چون گدا برمال وهمچون تشنه بر آب زلال
در خیال یار واندر آرزوی دوستیم
هوش مصنوعی: مثل گدایی که به مال دیگران چشم دارد و همچون تشنهای که به آب زلال فکر میکند، همیشه در خیال معشوق هستیم و در آرزوی دوستی او به سر میبریم.
باده ای ساقی مکن درجام بهر ما که ما
مست وبیخوداز می خم وسبوی دوستیم
هوش مصنوعی: ای ساقی، لطفاً در جام برای ما می نریز، زیرا ما از می و شراب خمره و ظرف دوست به قدری مست و بیخبر هستیم که نیازی به نوشیدنی جدید نداریم.
چون بلنداقبال برافلاکشد هیهای ما
بسکه روز وشب همی درهای وهوی دوستیم
هوش مصنوعی: وقتی که انسان با خوش شانسی و موفقیت به اوج میرسد، صدای ما به آسمان میرسد؛ چرا که روز و شب، ما در حال گرامیداشت محبت و دوستی هستیم.