گنجور

شمارهٔ ۳۴

بی رخ وزلف تو روز ما سیه تر از شب است
یار ما وهمدم ما روز و شب درد وتب است
کرده شب ها خواب بر همسایگان ما حرام
بس که در هجرت دلم در ذکر یا رب یا رب است
کی منجم در زمین دارد خبر از آسمان
از رخ وزلف تو می گوید قمر در عقرب است
کاروان شکر از هندوستان نامد به فارس
اینکه ارزان وفراوان گشته شکر ز آن لب است
گشته اشک دیده ما زینت رخسار ما
آسمان را هم که بینی زینتش از کوکب است
زآن بلند اقبال گشتم در میان عاشقان
کز توام در آستانت پاسبانی منصب است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بی رخ وزلف تو روز ما سیه تر از شب است
یار ما وهمدم ما روز و شب درد وتب است
هوش مصنوعی: بدون حضور و زیبایی تو، روزها برای ما از شب هم تاریک‌تر است. یار و همدم ما، روز و شب تنها به درد و رنج می‌گذرد.
کرده شب ها خواب بر همسایگان ما حرام
بس که در هجرت دلم در ذکر یا رب یا رب است
هوش مصنوعی: در شب‌ها، خواب بر همسایگان ما ممنوع شده است زیرا دل من به خاطر هجرت، مدام در حال دعا و یادآوری «پروردگارا» است.
کی منجم در زمین دارد خبر از آسمان
از رخ وزلف تو می گوید قمر در عقرب است
هوش مصنوعی: هیچ منجمی در زمین نمی‌تواند از آسمان خبر داشته باشد، اما از زیبایی و جذابیت چهره و موهای تو مانند ماه در نشانه قمر و عقرب سخن می‌گوید.
کاروان شکر از هندوستان نامد به فارس
اینکه ارزان وفراوان گشته شکر ز آن لب است
هوش مصنوعی: کاروان شکر از هندوستان به فارس نیامده است، زیرا شکر به علت فراوانی و ارزانی که پیدا کرده، از لبان آن (عاشق یا معشوق) جاری می‌شود.
گشته اشک دیده ما زینت رخسار ما
آسمان را هم که بینی زینتش از کوکب است
هوش مصنوعی: اشک‌های چشم ما زینت صورت ما شده است و حتی اگر آسمان را هم نگاه کنی، زیبایی‌اش به خاطر ستاره‌ها است.
زآن بلند اقبال گشتم در میان عاشقان
کز توام در آستانت پاسبانی منصب است
هوش مصنوعی: از خوشبختی و سعادت زیادی که نصیبم شده، در بین عاشقان تو به مقام و ارزشی دست یافته‌ام، چرا که من در آستانه‌ات به عنوان نگهبانی از عشق تو قرار دارم.