شمارهٔ ۳۳
نگفتم دل مکن اینقدر غارت
که ترسم آخر افتی در مرارت
شه آگه گشته و داده است فرمان
به گیر و دار هر کس کرده غارت
دل ما راچرا ویرانه کردی
نمی بودت اگر عزم عمارت
لب لعل تو از بس هست شیرین
خیالش در مزاج آرد حرارت
همی بینم به روی دوشت افتد
چرا دارد چنین زلفت جسارت
بشارت می دهم خود جان ودل را
به قتلم گر بفرمایی اشارت
ندارد عشق و زاهد گشته عابد
چه حاصل از نماز بی طهارت
بهای بوسه ات دادم دل وجان
نکرده بهتر از این کس تجارت
بلند اقبال گردیدم هماندم
که از وصل تو دادنم بشارت
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نگفتم دل مکن اینقدر غارت
که ترسم آخر افتی در مرارت
هوش مصنوعی: نگفتم دل را اینقدر به درد و رنج نینداز که نکند در نهایت به مشکلات بزرگتر گرفتار شوی.
شه آگه گشته و داده است فرمان
به گیر و دار هر کس کرده غارت
هوش مصنوعی: پادشاه از اوضاع آگاه شده و دستور داده است که هر کسی را که غارت کرده، دستگیر کنند.
دل ما راچرا ویرانه کردی
نمی بودت اگر عزم عمارت
هوش مصنوعی: چرا دل ما را خراب کردی؟ اگر تصمیم به ساختن داشتی، نباید اینطور میشد.
لب لعل تو از بس هست شیرین
خیالش در مزاج آرد حرارت
هوش مصنوعی: لبهای سرخ و شیرین تو به قدری گوارا و دلنشین هستند که خیال آنها در دلم آتش شوق و محبت را به وجود میآورد.
همی بینم به روی دوشت افتد
چرا دارد چنین زلفت جسارت
هوش مصنوعی: من میبینم که چطور زلفهای تو به روی دوشت افتاده است و دلیل این جسارت را نمیفهمم.
بشارت می دهم خود جان ودل را
به قتلم گر بفرمایی اشارت
هوش مصنوعی: من به جان و دل خود خبر خوش میدهم که اگر تو اشاره کنی، آمادهام برای قربانی شدن.
ندارد عشق و زاهد گشته عابد
چه حاصل از نماز بی طهارت
هوش مصنوعی: عشق و محبت معنایی ندارد وقتی که کسی فقط به عبادت ظاهری بپردازد و درونش خالی از پاکی و صداقت باشد. نماز بدون طهارت باطن هیچ فایدهای ندارد.
بهای بوسه ات دادم دل وجان
نکرده بهتر از این کس تجارت
هوش مصنوعی: من بهای بوسهات را با دل و جان دادم و هیچ چیز بهتر از این معامله را نمیتوانم تصور کنم.
بلند اقبال گردیدم هماندم
که از وصل تو دادنم بشارت
هوش مصنوعی: در همان لحظهای که خبر وصال تو به من رسید، شادکامی و خوشبختی بر من چیره شد.