گنجور

شمارهٔ ۳۲

دل گشته در برم خون از طبع زودرنجت
افتاده درشکنجم از زلف پر شکنجت
از خالت اوفتادم در ششدر غم و رنج
تا بر سرم چه آید از نقش چار وپنجت
روی تو گنج حسن است مویت سیاه ماری
کان مار پاسبان است دایم به روی گنجت
با خویش گفته بودم ندهم دگر به کس دل
چون ضبط دل توان کرد با عشوه ها و غنجت
موی بلند اقبال از غم سفید گردید
دور از خط چو زنگار وز نقطه سرنجت

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل گشته در برم خون از طبع زودرنجت
افتاده درشکنجم از زلف پر شکنجت
هوش مصنوعی: دل من در آغوشت به شدت غمگین است و از نازک‌خیالی تو، دلم شکسته و آسیب دیده است، زیرا موهای پیچ و تاب‌دار تو باعث درد و رنج من شده است.
از خالت اوفتادم در ششدر غم و رنج
تا بر سرم چه آید از نقش چار وپنجت
هوش مصنوعی: به خاطر غم و رنجی که از چهره‌ات پیدا بود، دلم به شدت شکسته است و حالا نمی‌دانم بر سرم چه خواهد آمد به خاطر تقدیر و سرنوشتت.
روی تو گنج حسن است مویت سیاه ماری
کان مار پاسبان است دایم به روی گنجت
هوش مصنوعی: زیبایی چهره‌ات مانند گنجی ارزشمند است و موی سیاه تو همچون ماری است که همیشه محافظ این گنج در برابر نگاه‌ها و نفوذهاست.
با خویش گفته بودم ندهم دگر به کس دل
چون ضبط دل توان کرد با عشوه ها و غنجت
هوش مصنوعی: من به خودم گفته بودم که دیگر دل را به کسی نمی‌دهم، چون نمی‌توان با زیبایی و ناز و عشوه‌های تو دل را کنترل کرد.
موی بلند اقبال از غم سفید گردید
دور از خط چو زنگار وز نقطه سرنجت
هوش مصنوعی: موهای بلند اقبال از غم به رنگ سفید درآمده است، دور از خط و خطوطی که مانند زنگار به وجود آمده و از نقطه سرنجت جدا شده است.