شمارهٔ ۳۳۱
زنده دور از روی آن سیمین تنم
من عجب آهن دل وروئین تنم
حال دل از من چه می پرسی زهجر
کن به رخسارم نگاه وبین تنم
از غم هجران وبار عشق دوست
خسته شد جانم از آن از این تنم
گشت خون از آن لب میگون دلم
شدچومو زآن موی مشک آگین تنم
ده زیاقوتی شراب لعل خویش
روح روح وراحت مسکین تنم
نگذرم از مهرت از ابروی خویش
خنجر آجین گر کنی از کین تنم
چون بلنداقبال از امید وصال
زنده دور از روی آن سیمین تنم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زنده دور از روی آن سیمین تنم
من عجب آهن دل وروئین تنم
هوش مصنوعی: زندگی من بدون دیدار آن محبوب زیبا سخت است؛ ای کاش قلبم از آهن و تنم از فلز بود تا بتوانم داغ دوری را تحمل کنم.
حال دل از من چه می پرسی زهجر
کن به رخسارم نگاه وبین تنم
هوش مصنوعی: در حالتی که غم جدایی وجود دارد، از من حال دل نپرس، چون نگاه کردن به چهرهام و دیدن حالت بدنم، خود گویای همه چیز است.
از غم هجران وبار عشق دوست
خسته شد جانم از آن از این تنم
هوش مصنوعی: از درد فراق و سنگینی عشق دوست، جانم خسته و نزار شده است و این وضعیت بر تنم نیز تأثیر گذاشته است.
گشت خون از آن لب میگون دلم
شدچومو زآن موی مشک آگین تنم
هوش مصنوعی: از لبهای میگونی آن معشوق، خون دلم به جوش آمد، چرا که موهای مشکین او بر تن من تاثیر عمیقی گذاشته است.
ده زیاقوتی شراب لعل خویش
روح روح وراحت مسکین تنم
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و عشق اشاره میکند. او از شراب قرمزرنگی صحبت میکند که نماد شوق و هیجان زندگی است و اشاره به روح و آرامش دارد. این احساسات برای او مانند مایه زندگی است و به او کمک میکند تا از رنجها و سختیهای وجودش فرار کند. در واقع، این بند حس عمیق عشق و اشتیاق شاعر نسبت به زیبایی را منتقل میکند.
نگذرم از مهرت از ابروی خویش
خنجر آجین گر کنی از کین تنم
هوش مصنوعی: اگر بخواهی که به خاطر کینهای که از من داری، با خنجر به من آسیب بزنی، هرگز از محبت تو و ابروهای زیبایت دست نخواهم کشید.
چون بلنداقبال از امید وصال
زنده دور از روی آن سیمین تنم
هوش مصنوعی: وقتی که بلندپرواز از امید رسیدن به وصال دور از چهره آن محبوب نازنین باشد، زندگی برایم سخت میشود.