گنجور

شمارهٔ ۳۲۲

دل من هست چو عمان دهان شد صدفم
صدفم پر بود از گوهر وریزد به کفم
دارم از کار خود وکرده خود یأس ولی
باشد امید نجاتی به دل از لاتخفم
یوسف دین ودلم تا شده دور از بر من
همچو یعقوب رودتا به فلک وا اسفم
قوه ناطقه ام بخت به انسانی داد
خودچوحیوان شده دایم پی آب وعلفم
طلعتی بود مرا روشن وصافی چوماه
تارتر از شبم از بس به رخ آمد کلفم
هم مگر فضل خداوند شود شامل حال
ورنه هر کس نگرم بسته کمر بر تلفم
هرکه تیغی به کف آورده بسازد سپرم
هر که تیری به کمان هشته نماید هدفم
چوبلنداقبالم اندیشه ندارم ز جزا
زآنکه مداح وگدای در شاه نجفم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل من هست چو عمان دهان شد صدفم
صدفم پر بود از گوهر وریزد به کفم
هوش مصنوعی: دل من مانند یک شهر زیباست و وقتی که سخن می‌گوید، مانند صدفی است که پر از گوهر و گنجینه‌های باارزش است و این زیبایی‌ها به دستانم می‌ریزد.
دارم از کار خود وکرده خود یأس ولی
باشد امید نجاتی به دل از لاتخفم
هوش مصنوعی: من از عمل خود و کارهایی که کرده‌ام ناامید هستم، اما امیدوارم که در دل نجاتی پیدا کنم و از ترس نکنم.
یوسف دین ودلم تا شده دور از بر من
همچو یعقوب رودتا به فلک وا اسفم
هوش مصنوعی: یوسف دین و دل من از من دور شده است، مانند یعقوب که به خاطر جدایی از یوسفش به آسمان زار زار می‌زد.
قوه ناطقه ام بخت به انسانی داد
خودچوحیوان شده دایم پی آب وعلفم
هوش مصنوعی: من از قدرت تفکر و عقل برخوردارم، اما گویی زندگی‌ام به مانند یک حیوان شده است که فقط در پی تأمین نیازهای اولیه‌ام مانند آب و غذا هستم.
طلعتی بود مرا روشن وصافی چوماه
تارتر از شبم از بس به رخ آمد کلفم
هوش مصنوعی: چهره‌ای زیبا و روشن داشتم که مانند ماه درخشان بود، اما به دلیل تاریکی شب، آن زیبایی به چشم نمی‌آمد و گویی همه‌چیز در سایه قرار گرفته بود.
هم مگر فضل خداوند شود شامل حال
ورنه هر کس نگرم بسته کمر بر تلفم
هوش مصنوعی: این قطعه به این معناست که اگر رحمت و نعمت خداوند شامل حال آدمی نشود، او نمی‌تواند به تنهایی بر مشکلات و سختی‌ها غلبه کند و ممکن است به شکست و هلاکت دچار شود. به عبارت دیگر، انسان بدون کمک و الطاف الهی نمی‌تواند از پس چالش‌های زندگی برآید و زندگی‌اش به خطر می‌افتد.
هرکه تیغی به کف آورده بسازد سپرم
هر که تیری به کمان هشته نماید هدفم
هوش مصنوعی: هر کسی که شمشیری در دست دارد، باید برای خود دفاعی بسازد و هر کسی که تیری در کمان گذاشته، هدفی را نشانه می‌گیرد.
چوبلنداقبالم اندیشه ندارم ز جزا
زآنکه مداح وگدای در شاه نجفم
هوش مصنوعی: من به سرنوشت خود و عواقبش فکر نمی‌کنم، زیرا من همواره خدمتگزار و ستایندهٔ درگاه امیرالمؤمنین در نجف هستم.