شمارهٔ ۳۱۳
ز بسکه روز وشب اندر خیال دلدارم
به هر کجا که نشینم چو نقش دیوارم
برو طبیب مکن در علاج من کوشش
که من ز نرگس بیمار دوست بیمارم
ز عشق روی تومنعم کندهمی زاهد
نه آگه است همانا که من گرفتارم
خرابی دل خود را طلب کنم ز خدا
شنیده ام چوتورا کرده اند معمارم
مپرس حال دل ازمن که گفتنی نبود
ببین درآینه آگه شو از دل زارم
به کشتنم همه عالم شونداگر همدست
گمان مکن که ز عشق تو دست بردارم
برای بندگیت گو چو یوسف اندازند
گهی به چاه و فروشند گه به بازارم
وگر مرا چو خلیل افکنند در آتش
به یاد روی تو آن آتش است گلزارم
جز آنکه از مدد عشق شد بلند اقبال
کسی نگشت و نگردد خبر ز اسرارم
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز بسکه روز وشب اندر خیال دلدارم
به هر کجا که نشینم چو نقش دیوارم
هوش مصنوعی: به قدری در فکر معشوقهام غرق شدهام که هر کجا که باشم، مثل یک تصویر بیجان بر دیوار به نظر میرسم.
برو طبیب مکن در علاج من کوشش
که من ز نرگس بیمار دوست بیمارم
هوش مصنوعی: به پزشک بگو که در درمان من تلاش نکند، زیرا من به خاطر عشق به نرگس (دوست) خود بیمار هستم.
ز عشق روی تومنعم کندهمی زاهد
نه آگه است همانا که من گرفتارم
هوش مصنوعی: از عشق روی تو قلبم شاد میشود، اما زاهد بیخبر است که من در عشق گرفتارم.
خرابی دل خود را طلب کنم ز خدا
شنیده ام چوتورا کرده اند معمارم
هوش مصنوعی: به دنبال این هستم که از خداوند خرابی دل خود را بخواهم، چون شنیدهام که معمار زندگیام تو را به خاطر مشکلاتش به باد انتقاد گرفته است.
مپرس حال دل ازمن که گفتنی نبود
ببین درآینه آگه شو از دل زارم
هوش مصنوعی: از حال و احوال دلم از من سوال نکن، چون چیزی برای گفتن ندارم. اما میتوانی با نگاه کردن به آینه، از وضعیت غمگین و رنجورم باخبر شوی.
به کشتنم همه عالم شونداگر همدست
گمان مکن که ز عشق تو دست بردارم
هوش مصنوعی: اگر همه دنیا برای کشتن من دست به دست هم بدهند، هرگز تصور نکن که به خاطر عشق تو از عشقام دست میکشم.
برای بندگیت گو چو یوسف اندازند
گهی به چاه و فروشند گه به بازارم
هوش مصنوعی: اگر برای خدمتگذاریام مثل یوسف عمل کنند، گاه مرا به چاه میافکنند و گاه در بازار عرضه میکنند.
وگر مرا چو خلیل افکنند در آتش
به یاد روی تو آن آتش است گلزارم
هوش مصنوعی: اگر مرا مانند خلیل در آتش بیندازند، یاد چهره تو برایم آن آتش را به گلزار تبدیل میکند.
جز آنکه از مدد عشق شد بلند اقبال
کسی نگشت و نگردد خبر ز اسرارم
هوش مصنوعی: تنها کسی که به مدد عشق به موفقیت دست یافته است، نیست و نخواهد بود که از رازهای من آگاه شود.