گنجور

شمارهٔ ۳۱۱

یک آه اگر از دل صد چاک برآرم
دود ازشرر دل ز نه افلاک برآرم
چون دامن گلچین شده دامان من از بس
خوناب دل ازدیده نمناک برآرم
روزی به سر تربتم از پای گذارم
درم کفن خویش وسر از خاک برآرم
صد سوز مرا بر جگر از غصه فزاید
گر تیر تو را از دل صد چاک برآرم
ترسم فتد آتش به من وهر چه به عالم
هرگه نفسی از دل غمناک برآرم
گفتم که چه خواهی کنی از زلف بگفتا
ماری به سر دوش چو ضحاک برآرم
گردد چو بلند اقبال ار بخت مرا یار
کام دل از آن دلبر بی باک برآرم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یک آه اگر از دل صد چاک برآرم
دود ازشرر دل ز نه افلاک برآرم
هوش مصنوعی: اگر از دل فقط یک آه بکشم، آتشی که بر افروخته‌ام، دودی به آسمان خواهد برد.
چون دامن گلچین شده دامان من از بس
خوناب دل ازدیده نمناک برآرم
هوش مصنوعی: دست در دامن گلچین شده‌ام و به خاطر غم دل و اشک‌هایی که از چشمانم ریخته‌ام، آن را پر از حسرت و درد می‌بینم.
روزی به سر تربتم از پای گذارم
درم کفن خویش وسر از خاک برآرم
هوش مصنوعی: روزی بر سر قبرم خواهم ایستاد، در حالی که کفن خود را بر تن دارم و سرم را از خاک بیرون می‌آورم.
صد سوز مرا بر جگر از غصه فزاید
گر تیر تو را از دل صد چاک برآرم
هوش مصنوعی: اگر چه غم و درد فراوانی بر دل من است، اما حتی اگر تیر عشق تو را از دل هزار سختی و زخم بیرون آورم، این درد و سوز من بیشتر خواهد شد.
ترسم فتد آتش به من وهر چه به عالم
هرگه نفسی از دل غمناک برآرم
هوش مصنوعی: من نگرانم که در اثر اندوهی که دارم، شعله‌ای از آتش به جانم بیفتد و هر زمان که از دل غمگینم ناله‌ای بلند شود.
گفتم که چه خواهی کنی از زلف بگفتا
ماری به سر دوش چو ضحاک برآرم
هوش مصنوعی: گفتم که می‌خواهی با موهایت چه کاری کنی، او گفت: ماری را که مانند ضحاک بر دوش دارم، به‌دست می‌آورم.
گردد چو بلند اقبال ار بخت مرا یار
کام دل از آن دلبر بی باک برآرم
هوش مصنوعی: اگر روزگار بر وفق مراد باشد و بخت من همراهی کند، از دلبر بی‌پروا و شجاع، خواسته‌های دلم را به دست خواهم آورد.