گنجور

شمارهٔ ۳۱۰

نیارد سروهرگز میوه من چیزی عجب دیدم
به سروقامت دلبر ز شیرین لب رطب دیدم
ندیدم در رطب نه در شکر نه درعسل هرگز
من این شیرین وشهدی که درآن لعل لب دیدم
چنین حسنی که دارد پارسی گوترک شوخ من
نه از شهر عجم خیزد نه درملک عرب دیدم
سزد از وصل رخسارت گرم در راحت اندازی
که از درد وغم هجرت بسی رنج وتعب دیدم
زند گه چنگ در گوشت کندگه جای بر دوشت
مگر زلف توبدمست است کو را بی ادب دیدم
به رویت ماه اگر از روشنی گفتم مرنج از من
ندیدم خوب رویت را چو درتاریک شب دیدم
مگر دوش از شراب وصل جانان جرعه نوش آمد
بلنداقبال را امروز در وجد وطرب دیدم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نیارد سروهرگز میوه من چیزی عجب دیدم
به سروقامت دلبر ز شیرین لب رطب دیدم
هوش مصنوعی: هیچ درخت سرو هرگز میوه‌ای ندارد. چیزی عجیب و جالب این است که من در قامت دلبر، دندان‌های شیرینی را مانند خرما دیدم.
ندیدم در رطب نه در شکر نه درعسل هرگز
من این شیرین وشهدی که درآن لعل لب دیدم
هوش مصنوعی: هرگز شیرینی‌ای مانند آنچه که در لب‌های زیبا دیدم، در هیچ میوه‌ای مثل رطب یا در شکر و عسل پیدا نکردم.
چنین حسنی که دارد پارسی گوترک شوخ من
نه از شهر عجم خیزد نه درملک عرب دیدم
هوش مصنوعی: این زیبایی که در دل من وجود دارد، نه از شهرهای عجم می‌آید و نه در سرزمین عرب‌ها دیده‌ام.
سزد از وصل رخسارت گرم در راحت اندازی
که از درد وغم هجرت بسی رنج وتعب دیدم
هوش مصنوعی: شایسته است که با زیبایی و محبت خودم را راحت کنی، زیرا من در دوری و جدایی از تو درد و زحمت زیادی را تحمل کرده‌ام.
زند گه چنگ در گوشت کندگه جای بر دوشت
مگر زلف توبدمست است کو را بی ادب دیدم
هوش مصنوعی: در زمانی که ساز به صدای دلنشین درمی‌آید و تو را به وجد می‌آورد، آیا نمی‌خواهی بار دیگر در آغوش بگیرم؟ آیا زیبایی زلف توست که مرا مجذوب کرده و باعث بی‌ادبی‌ام شده است؟
به رویت ماه اگر از روشنی گفتم مرنج از من
ندیدم خوب رویت را چو درتاریک شب دیدم
هوش مصنوعی: اگر درباره زیبایی چهره‌ات حرف زدم، ناراحت نشو؛ چون من واقعاً زیبایی تو را وقتی که در تاریکی شب دیدم، احساس نکردم.
مگر دوش از شراب وصل جانان جرعه نوش آمد
بلنداقبال را امروز در وجد وطرب دیدم
هوش مصنوعی: دیروز از شراب وصال محبوب نوشیدم و امروز حالتی شاداب و خوش را در بلندآوازه‌ای (شخصی با نام بلنداقبال) دیدم که در نغمه و خوشی به سر می‌برد.