شمارهٔ ۳۰۵
کافرم خوانند چون عاشق بدان دلبر شدم
کفر اگر این است دلشادم که من کافر شدم
نیست غم زاهد اگر گوید که من درظلمتم
کو چنان چشمی که تا بیند مه انور شدم
دلبر من دل نبرد از من چو دیدم روی او
خود گرفتم دل به دست وخود برش دل بر شدم
کی شود ممکن مرا پروا ز گلزار وصال
من که در هجرش بتر از طایر بی پر شدم
گر خلیل الله اندر آتش افتاد و نسوخت
من به هجران عمر را پرورده آذر شدم
فاش گویم مر مرا دلبر پرستی مذهب است
گرمسلمان خوانیم یا گوئی از دین در شدم
داشت روئی حیدر آسا ابروئی چون ذوالفقار
شد بلنداقبال یارم بر درش قنبر شدم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کافرم خوانند چون عاشق بدان دلبر شدم
کفر اگر این است دلشادم که من کافر شدم
هوش مصنوعی: مردم مرا کافر مینامند زیرا به خاطر عشق به آن محبوب دلم شکسته است. اگر کفر به معنای عشق و دلبستگی باشد، من با کمال میل از این کفر خوشحالم.
نیست غم زاهد اگر گوید که من درظلمتم
کو چنان چشمی که تا بیند مه انور شدم
هوش مصنوعی: زاهد نگران نباش، هرچند میگوید که در تاریکی هستم، اما آن چشمی که بتواند نور ماه را ببیند، از کجا آمده است.
دلبر من دل نبرد از من چو دیدم روی او
خود گرفتم دل به دست وخود برش دل بر شدم
هوش مصنوعی: وقتی که محبوب من را دیدم، دلم از من دور شد و چون چهرهاش را مشاهده کردم، خودم را به دست آوردم و دلم را به او سپردم.
کی شود ممکن مرا پروا ز گلزار وصال
من که در هجرش بتر از طایر بی پر شدم
هوش مصنوعی: آیا ممکن است که من به زیباییهای وصال خود فکر کنم، در حالی که در دوری او به اندازهی پرندهای بیپر شدهام و اوج غم و اندوه را تجربه میکنم؟
گر خلیل الله اندر آتش افتاد و نسوخت
من به هجران عمر را پرورده آذر شدم
هوش مصنوعی: اگر خلیل، که دوست خدا بود، در آتش افتاد و نسوخت، من نیز از درد جدایی، همچون آتش پرورش یافتهام.
فاش گویم مر مرا دلبر پرستی مذهب است
گرمسلمان خوانیم یا گوئی از دین در شدم
هوش مصنوعی: من بهوضوح میگویم که عشق به محبوبم برای من بهعنوان یک مذهب است، چه او را مسلمان بخوانیم یا بگوییم که از دین جدا شدهام.
داشت روئی حیدر آسا ابروئی چون ذوالفقار
شد بلنداقبال یارم بر درش قنبر شدم
هوش مصنوعی: داشتن ابرویی مانند ابروی حیدر باعث شرف و افتخار من شد و به خاطر این زیبایی، به مانند قنبر، خدمتگزار یارم در درگاه او هستم.