گنجور

شمارهٔ ۲۹۶

برآنند خلقی که من می پرستم
نه از می من از چشم مست تو مستم
تو آن عهدو پیمان خود را شکستی
من آن عهدخودرا کجا کی شکستم
نه هرکس دهدباده من باده نوشم
توگر می فروشی کنی می پرستم
برم رونق از مشک تاتار وتبت
اگر تاری از زلفت افتد به دستم
نه عشقم به روی تو امروزی استی
که عاشق به رویت ز روز الستم
توگفتی گشایم در دیگری را
به روی تو هر گه دری را ببستم
بلند است اقبال آن کس که گوید
به پیش ره دوست چون خاک پستم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

برآنند خلقی که من می پرستم
نه از می من از چشم مست تو مستم
هوش مصنوعی: مردم بر این باورند که من به چیزی غیر از شراب نمی‌پرستم، اما من در واقع به خاطر نگاه خیره تو به مستی افتاده‌ام.
تو آن عهدو پیمان خود را شکستی
من آن عهدخودرا کجا کی شکستم
هوش مصنوعی: تو وعده و تعهد خود را زیر پا گذاشتی، اما من وعده‌ام را کجا نقض کرده‌ام؟
نه هرکس دهدباده من باده نوشم
توگر می فروشی کنی می پرستم
هوش مصنوعی: هر کسی که باده می‌دهد، من آن را نمی‌نوشم. اگر تو باده‌فروش باشی، من تنها برای تو می‌پرستم.
برم رونق از مشک تاتار وتبت
اگر تاری از زلفت افتد به دستم
هوش مصنوعی: اگر بوی خوش مشک تاتار و تبت را از بین ببرم، فقط کافی است که یکی از تارهای زلف تو به دستم بیفتد.
نه عشقم به روی تو امروزی استی
که عاشق به رویت ز روز الستم
هوش مصنوعی: عشق من به تو، ناشی از حال و روز امروز نیست، بلکه این عشق از زمان آغاز آفرینش در دل من وجود داشته است.
توگفتی گشایم در دیگری را
به روی تو هر گه دری را ببستم
هوش مصنوعی: تو گفتی که من هر بار که در یک مکان را بر روی تو می‌بندم، در دیگری را برایت باز خواهم کرد.
بلند است اقبال آن کس که گوید
به پیش ره دوست چون خاک پستم
هوش مصنوعی: هر که در مسیر دوست قدم بگذارد و به او خدمت کند، به نیازی که دارد نائل خواهد شد و این کار او را از دیگران متمایز می‌کند. این فرد با تواضع و فروتنی، ارادت خود را نشان می‌دهد و در واقع، شانس و اقبال او در این رهگذری باعث می‌شود که به مقام بلندی دست یابد.