شمارهٔ ۲۹۴
فاش گویم عاشق رخسار دلبر گشته ام
هرکجا بنشسته زاهدگفتا کافر گشته ام
حاجت شمع وچراغم نیست در تاریک شب
زآنکه من همسایه با ماه منور گشته ام
مژه دلدار را گفتم که چون بخت منی
گفت آری ز آن سیه گردیده و برگشته ام
مهر عالمتاب را گفتم چوچهر دلبری
گفت چون اورخ نمود از ذره کمتر گشته ام
دلبر ما هر زمان گردد به شکلی جلوه گر
مر مرا هم بین که آندم شکل دیگر گشته ام
گر ببینی احمدش بینی که من هستم بلال
ور ببینی حیدرش بینی که قنبر گشته ام
مهدی آخر زمان گر بینی اورا بنگری
چون بلنداقبال با افلاک همسر گشته ام
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فاش گویم عاشق رخسار دلبر گشته ام
هرکجا بنشسته زاهدگفتا کافر گشته ام
هوش مصنوعی: صریحاً میگویم که به چهرهی معشوق عاشق شدهام، هر جا که نشستم زاهد گفت که من کافر شدهام.
حاجت شمع وچراغم نیست در تاریک شب
زآنکه من همسایه با ماه منور گشته ام
هوش مصنوعی: من در شب تاریک به نور ماه عادت کردهام و دیگر نیازی به شمع و چراغ ندارم.
مژه دلدار را گفتم که چون بخت منی
گفت آری ز آن سیه گردیده و برگشته ام
هوش مصنوعی: به مژههای محبوبم گفتم که بخت من چگونه است، او پاسخ داد که بله، به خاطر تیرگیای که بر من رفته است، به این حال درآمدهام.
مهر عالمتاب را گفتم چوچهر دلبری
گفت چون اورخ نمود از ذره کمتر گشته ام
هوش مصنوعی: وقتی به زیبایی و درخشش خورشید اشاره کردم، او با لبخند گفت که وقتی به من نگاه میکند، خود را حتی کمتر از ذرهای احساس میکند.
دلبر ما هر زمان گردد به شکلی جلوه گر
مر مرا هم بین که آندم شکل دیگر گشته ام
هوش مصنوعی: عشق ما همیشه در جلوهای متفاوت ظاهر میشود، اما من هم در آن لحظه که او به شکل دیگری نمایان میشود، تغییر کردهام.
گر ببینی احمدش بینی که من هستم بلال
ور ببینی حیدرش بینی که قنبر گشته ام
هوش مصنوعی: اگر احمد را ببینی، من بلال هستم و اگر علی را ببینی، من قنبر شدهام.
مهدی آخر زمان گر بینی اورا بنگری
چون بلنداقبال با افلاک همسر گشته ام
هوش مصنوعی: اگر مهدی آخرالزمان را ببینی، او را مانند فردی با چنان مایه و ظرفیتی مشاهده خواهی کرد که با آسمانها و ستارهها همنشین شده است.