شمارهٔ ۲۸۲
به جمال توگشته دل مایل
صد هزار آفرین به دیده ودل
دل وجان هر دورا دهد آسان
عاشقت را است دوریت مشکل
نه به بر حاضری ونه ظاهر
نه ز ما غائبی ونه غافل
باولای توهرگنه طاعت
بی رضای توهر عمل باطل
هر چه غالی به پیش توبی قدر
هرچه عالی به نزدتو سافل
پیش عقل تو عاقلان حیران
پیش علم تو عالمان جاهل
چشم امید هر کس است به تو
گر که مجنون بود وگر عاقل
وای بر حال وزندگانی او
نشودلطفت ار به کس شامل
ای که هستی تو ساقی کوثر
کن مرا نیز مست ولایعقل
من هنوزم میان کشتی وبحر
هر کسی رفت و خفت در ساحل
در دولتسرای خاصت کو
تا در آنجا طلب کند سائل
چه شود کم زجاه و حشمت تو
به جوارت گرم دهی منزل
کن نظر بر دل بلنداقبال
تا که غمهای او شود زائل
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به جمال توگشته دل مایل
صد هزار آفرین به دیده ودل
هوش مصنوعی: دل من به زیبایی تو متمایل شده و به چشمانت و قلبم هزاران بار آفرین میگوید.
دل وجان هر دورا دهد آسان
عاشقت را است دوریت مشکل
هوش مصنوعی: دل و جان هر دو را به آسانی میدهم، اما دوری تو برایم بسیار سخت است.
نه به بر حاضری ونه ظاهر
نه ز ما غائبی ونه غافل
هوش مصنوعی: نه در کنار ما هستی، نه در جلو ما و نه از ما دوری، همچنین غافل هم نیستی.
باولای توهرگنه طاعت
بی رضای توهر عمل باطل
هوش مصنوعی: اگر در کارهایت تنها به محبت و اراده تو توجه نشود، هیچ عملی ارزشمند و درست نخواهد بود. هر عملی که در آن رضایت تو نباشد، بیفایده است.
هر چه غالی به پیش توبی قدر
هرچه عالی به نزدتو سافل
هوش مصنوعی: هر چیز باارزشی که به تو نزدیکتر باشد، ارزش بیشتری دارد، هرچقدر هم که چیزهای دیگر در دور دست باارزش به نظر برسند.
پیش عقل تو عاقلان حیران
پیش علم تو عالمان جاهل
هوش مصنوعی: در برابر عقل تو، عاقلها در شگفتیاند و در مقابل علم تو، عالمان نادان به نظر میرسند.
چشم امید هر کس است به تو
گر که مجنون بود وگر عاقل
هوش مصنوعی: هر کسی، چه دیوانه باشد و چه عاقل، به تو امید بسته است.
وای بر حال وزندگانی او
نشودلطفت ار به کس شامل
هوش مصنوعی: آه از حال کسانی که زندگیشان تحت تأثیر لطف و محبت دیگران قرار نمیگیرد.
ای که هستی تو ساقی کوثر
کن مرا نیز مست ولایعقل
هوش مصنوعی: ای ساقی که نوشیدنی بهشتی در دست داری، مرا هم سرمست و بیخود کن.
من هنوزم میان کشتی وبحر
هر کسی رفت و خفت در ساحل
هوش مصنوعی: من هنوز در حال پیمودن راههای دشوار و پر از خطر هستم، در حالی که دیگران در ساحل آرامش و آسایش به استراحت میپردازند.
در دولتسرای خاصت کو
تا در آنجا طلب کند سائل
هوش مصنوعی: در مکان ویژه شما کجاست تا خواسته نیازمند را در آنجا برآورده کند؟
چه شود کم زجاه و حشمت تو
به جوارت گرم دهی منزل
هوش مصنوعی: آیا در سایهی حضور تو، مقام و بزرگیات کاسته میشود اگر به من پناه دهی و در کنارم باشی؟
کن نظر بر دل بلنداقبال
تا که غمهای او شود زائل
هوش مصنوعی: به دل با امید و خوشبینی نگاه کن، تا غمها و ناراحتیهایش برطرف شود.