گنجور

شمارهٔ ۲۸

ماه من را هر که بیند گوید این است آفتاب
در فلک هم خود همی گویدچنین است آفتاب
گرمنجم گفت بر چرخ برین است آفتاب
من بر این هستم که طالع بر زمین است آفتاب
خود گرفتم آفتاب از روشنی چون روی توست
کی به چهرش طره پرپیچ وچین است آفتاب
حاش لله نیست او را نسبتی با روی دوست
عکسی از رخسار یار نازنین است آفتاب
آفتاب اشیاء عالم را مربی شد ولی
پیش توپیوسته ذکرش نستعین است آفتاب
سروناز از رشک قدت پا به گل اندر چمن
در غمت آسیمه سر صبح و پسین است آفتاب
آتش آسا ز آتش دل بر تل خاکستری
ز آتشین چهر توخاکستر نشین است آفتاب
تیر مژگان وکمان ابرو زره مو همچوتو
یا پی تاراج دل کی در کمین است آفتاب
تا خبر شد ز اینکه در دل جای دادم مهر تو
همچو مریخ و زحل بامن به کین است آفتاب
گاهگاهی با بلند اقبال هم شوهمنشین
زآنکه گاهی با عطارد هم قرین است آفتاب

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ماه من را هر که بیند گوید این است آفتاب
در فلک هم خود همی گویدچنین است آفتاب
هوش مصنوعی: هر کسی که ماه من را ببیند می‌گوید که او همانند آفتاب در آسمان است و حتی خود آفتاب نیز این حرف را می‌زند.
گرمنجم گفت بر چرخ برین است آفتاب
من بر این هستم که طالع بر زمین است آفتاب
هوش مصنوعی: اگر ستاره‌شناس بگوید که آفتاب بر آسمان قرار دارد، من به این نتیجه می‌رسم که آن آفتاب بر زمین نیز وجود دارد.
خود گرفتم آفتاب از روشنی چون روی توست
کی به چهرش طره پرپیچ وچین است آفتاب
هوش مصنوعی: من خود را از روشنایی آفتاب گرفته‌ام، زیرا روشنی‌اش مانند چهره توست. در چهره‌اش، موهای پرپیچ و تاب‌دار وجود دارد.
حاش لله نیست او را نسبتی با روی دوست
عکسی از رخسار یار نازنین است آفتاب
هوش مصنوعی: حاشی‌ام که بگویم، او هیچ نسبتی با زیبایی چهره‌ی دوست ندارد. بلکه آنچه می‌بینید، تنها تصویری از چهره‌ی محبوب است که مانند آفتاب می‌درخشد.
آفتاب اشیاء عالم را مربی شد ولی
پیش توپیوسته ذکرش نستعین است آفتاب
هوش مصنوعی: خورشید به عنوان یک معلم برای تمام اشیاء در جهان عمل کرده، اما در عین حال، همواره یادآوری می‌شود که به یاد ذکر "نستعین" باشد، یعنی در طلب یاری و کمک از خداوند است.
سروناز از رشک قدت پا به گل اندر چمن
در غمت آسیمه سر صبح و پسین است آفتاب
هوش مصنوعی: قد زیبا و دلربا تو باعث حسادت دیگران است. در باغ، گل‌ها به خاطر عشق و حسرت به زیبایی تو، سر به پایین انداخته‌اند. در غم تو، صبح و عصر، آفتاب نیز افسرده و ناراحت به نظر می‌رسد.
آتش آسا ز آتش دل بر تل خاکستری
ز آتشین چهر توخاکستر نشین است آفتاب
هوش مصنوعی: آتش دل من به شدت شعله ور است و بر تلی از خاکستر، زیبایی چهره تو مانند خورشیدی درخشان می‌تابد.
تیر مژگان وکمان ابرو زره مو همچوتو
یا پی تاراج دل کی در کمین است آفتاب
هوش مصنوعی: چشمان چون تیر و ابروها مانند کمانی است که با موهایش زره‌ای برای محافظت تشکیل داده. آیا دل من که در معرض خطر است، در انتظار آفتاب، یعنی عشق یا زیبایی، به کمین است؟
تا خبر شد ز اینکه در دل جای دادم مهر تو
همچو مریخ و زحل بامن به کین است آفتاب
هوش مصنوعی: خبر این موضوع به گوشش رسیده که من در دل خود، محبت تو را مانند مریخ و زحل جای داده‌ام و به همین خاطر خورشید با من دشمنی دارد.
گاهگاهی با بلند اقبال هم شوهمنشین
زآنکه گاهی با عطارد هم قرین است آفتاب
هوش مصنوعی: گاهی اوقات در کنار اقبال بلند قرار می‌گیرم، زیرا گاهی اوقات آفتاب در کنار عطارد نیز هست.