گنجور

شمارهٔ ۲۷۳

عقل حیران گشته اندر کار عشق
کس نگردید آگه از اسرار عشق
در علاج من مکش رنج ای طبیب
زآنکه می باشد دلم بیمار عشق
جز دل بریان و خوناب جگر
هیچ رایت نیست در بازار عشق
نیست از پیری که خم شد پشت من
پشت من خم گشته است از بار عشق
از وجود ما اثر نگذاشت هیچ
آفرین ها باد بر کردار عشق
زاهدا از کف بنه تسبیح را
کن حمایل همچو من زنار عشق
از ازل نامم بلند اقبال شد
ثبت کردندش چو در طومار عشق

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عقل حیران گشته اندر کار عشق
کس نگردید آگه از اسرار عشق
هوش مصنوعی: عقل در مواجهه با عشق دچار حیرت و سردرگمی شده است و هیچ‌کس از رازها و اسرار عشق آگاه نیست.
در علاج من مکش رنج ای طبیب
زآنکه می باشد دلم بیمار عشق
هوش مصنوعی: ای پزشک، در درمان من زحمت نکش، زیرا دل من به بیماری عشق مبتلاست.
جز دل بریان و خوناب جگر
هیچ رایت نیست در بازار عشق
هوش مصنوعی: در بازار عشق، تنها چیزی که وجود دارد، دل شکسته و درد و رنج عاطفی است.
نیست از پیری که خم شد پشت من
پشت من خم گشته است از بار عشق
هوش مصنوعی: هیچ چیز از پیری بر من تأثیر نگذاشته، بلکه این سنگینی بار عشق است که موجب خمیدگی من شده است.
از وجود ما اثر نگذاشت هیچ
آفرین ها باد بر کردار عشق
هوش مصنوعی: هیچ یک از تحسین‌ها و قابل توجه بودن‌ها نتوانسته است از وجود ما تأثیری بگذارد، همه این‌ها نتیجه‌ی رفتار و کردار عشق است.
زاهدا از کف بنه تسبیح را
کن حمایل همچو من زنار عشق
هوش مصنوعی: ای زاهد، تسبیح را از دست بگذار و آن را به دوش خود بیفکن، مانند زنجیر عشق.
از ازل نامم بلند اقبال شد
ثبت کردندش چو در طومار عشق
هوش مصنوعی: از همان آغاز، نام من با سعادت و خوب‌فرجامی شناخته شده است و در دفتر عشق ثبت شده است.